عشقی زیبا ز درخشان

عشقی زیبا ز درخشان
پارت ۳
از زبان نویسنده
سونیک؛ همین جوری
سونیک به بغل کردن تیلز ادامه میدهد و بعد مدتی در همون حالت یهو از لب* تیلز را میبوسد
یهو کریم بلیز روژ و امی از راه میرسند و این صحنه رو میبینند !
امی؛ چی؟! اون بهم خیانت کرد!
روژ: وای
بلیز چشاشو پشوند با چشای کریم رو
کریم؛ هی میخوام ببینم!
امی اعصبی شد و با پاش زد به کمر سونیک و‌ سونیک یهو پرت میشه اون بر
سونیک؛اخ!
امی؛ بهم خیانت میکنی عوضی*؟(ببخشید)
سونیک؛ من اصلا باهات رابطه نداشتم
سونیک دست به کمر وایمیسته
یهو کمر سونیک بد جور درد میگریره
سونیک به ارومی؛ اخ اخ اخ رسما پیر مرد منو کرد دست به کمرم کرد
امی: حقته! تا تو باشی خیانت نکنی
سونیک؛ من خیانت نکر..دم
تیلز اومد کنار سونیک و دستشو گرفت
تیلز؛خوبی ؟
سونیک؛خو..خوبم فقط یزره کمرم درد میکنه
روژ؛ امی داری زیاده روی میکنی بیا بریم
روژ دست امی رو میگیره با کریم و بلیز میره
تیلز کمک کرد تا سونبک بشینه
سونیک:اخیش
تیلز کنارش نشست و کف دستشو روی کمر سونیک میزاره و اونو ناز میکنه
تیلز: خیلی درد میکنه درسته؟
سونیک؛ ا اره...
تیلز: میخوای ببرمت دکتر؟
سونیک؛ لطف میکنی
تیلز با کمک به سونیک اونو برد سمت بیمارستان
ادامه دارد...
نویسنده؛ نظر بدید لطفا