پارت
پارت ۱۶
از زبون سونیک
روی مبل نشستم ولی بعد پاشدم و بیرون رفتم تا ببینم میتونم لونا یا ناکلز رو پیدا کنم همین پا مو بیرون گذاشتم با ۱ متر برف مواجه شدم یه آه کشیدم و حرکت کردم اون دو تا چجوری این بیرون تاقت آوردن بعد دیدم نا کلز جلوتر روی صندلی نشسته و فکر میکنه پس رفتم تا روی صندلی بشینم که یخ زدم پس پاشدم
سونیک. میتونی به من بگی چیشده
ناکلز. (با خشم و استرس) احساس خوبی به این ماجرای لونا ندارم
سونیک . چرا
ناکلز . یه حسی بهم میگه این کار رو به خواطر منفعت خودش کرده
سونیک. چطور مگه
ناکلز. حرفاتون رو شنیدم و اینکه ه یه احساس بدی به اینکه روژ و امی رو تنها گذاشتیم دارم
از زبون امی در بعد سونیک
الان ۵، ۶ روزی میشه که پسرا رفتن و برای بار ۳ که اگمن حمله میکنه من نگران سونیک هستم که تونستن شدو رو پیدا کنن یا اصلا اون دختره کی بود افف آها مونا نه لونا بود اره اون چشکلیه یعنی از من قشنگ تره (امی همچنان در حال فکر کردن)
روژ . (باداد) امییی بدو که اگمن دوباره حمله کرد باید یه زد حمله درست کنیم بجنب
اخخخ خدایا دوباره شد ۴ بار
امی . باش آمدم
از زبون سونیک
هوا تاریک بود ولونا نیومده بود سیلور بهش زنگ زده بود و لونا هم بهش گفته بود که رفته سرکار بعد یکم خیالم راحت شد قرار شد فردا صبح بریم توب بعدی که لونا یکم یادش آمده
(بعد از آمدن لونا که ۸ ساعت بعد می شد)
از زبون لونا
من وقعا خودمو درک نمیکنم مثل ابن میمونه که دارم بی دلیل زندگی میکنم ولی تنها دلیلم پیدا کردن ویلی برادرمه از اونجایی که یادمه مامانم میگفت من یه برادر دارم و اینکه اونو دزدیدن پس منم تصمیم گرفتم پیداش کنم وتنها عکسی که ازش دارم یه عکس از بچگیش شبیه بابامه اونم هم قهوه هم سفید فک نکنم اخلاقمونم شبیه باشه آخه مامانم میگفت خیلی پر جنب و جوشه و ...
ادامه دارد
از زبون سونیک
روی مبل نشستم ولی بعد پاشدم و بیرون رفتم تا ببینم میتونم لونا یا ناکلز رو پیدا کنم همین پا مو بیرون گذاشتم با ۱ متر برف مواجه شدم یه آه کشیدم و حرکت کردم اون دو تا چجوری این بیرون تاقت آوردن بعد دیدم نا کلز جلوتر روی صندلی نشسته و فکر میکنه پس رفتم تا روی صندلی بشینم که یخ زدم پس پاشدم
سونیک. میتونی به من بگی چیشده
ناکلز. (با خشم و استرس) احساس خوبی به این ماجرای لونا ندارم
سونیک . چرا
ناکلز . یه حسی بهم میگه این کار رو به خواطر منفعت خودش کرده
سونیک. چطور مگه
ناکلز. حرفاتون رو شنیدم و اینکه ه یه احساس بدی به اینکه روژ و امی رو تنها گذاشتیم دارم
از زبون امی در بعد سونیک
الان ۵، ۶ روزی میشه که پسرا رفتن و برای بار ۳ که اگمن حمله میکنه من نگران سونیک هستم که تونستن شدو رو پیدا کنن یا اصلا اون دختره کی بود افف آها مونا نه لونا بود اره اون چشکلیه یعنی از من قشنگ تره (امی همچنان در حال فکر کردن)
روژ . (باداد) امییی بدو که اگمن دوباره حمله کرد باید یه زد حمله درست کنیم بجنب
اخخخ خدایا دوباره شد ۴ بار
امی . باش آمدم
از زبون سونیک
هوا تاریک بود ولونا نیومده بود سیلور بهش زنگ زده بود و لونا هم بهش گفته بود که رفته سرکار بعد یکم خیالم راحت شد قرار شد فردا صبح بریم توب بعدی که لونا یکم یادش آمده
(بعد از آمدن لونا که ۸ ساعت بعد می شد)
از زبون لونا
من وقعا خودمو درک نمیکنم مثل ابن میمونه که دارم بی دلیل زندگی میکنم ولی تنها دلیلم پیدا کردن ویلی برادرمه از اونجایی که یادمه مامانم میگفت من یه برادر دارم و اینکه اونو دزدیدن پس منم تصمیم گرفتم پیداش کنم وتنها عکسی که ازش دارم یه عکس از بچگیش شبیه بابامه اونم هم قهوه هم سفید فک نکنم اخلاقمونم شبیه باشه آخه مامانم میگفت خیلی پر جنب و جوشه و ...
ادامه دارد
- ۱.۹k
- ۰۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط