ددی خشن من
پارت ۵
ا : رفتیم با ته لباس عروس و کت و شلوار و ست گوشواره گردنبند
ا : بعد من رو رسوند آرایشگاه
ت : شب میام دنبالت ا/ت
ا : باشه ته بای
ت : بای
شب
ت : رفتم دنبال ا/ت وقتی نگاش کردم محوش شدم خیلی زیبا شده بود نتونستم چشم ازش بردارم
ا : ته بریم الان دیرمون میشه ته تتتتتتتته ( داد )
ت : آ چی میگی گوشم رفت
ا : ۳ ساعته دارم صدات میکنم
ت : چیه نشنیدم
ا : میگم بریم دیرمون میشه
ت : باشه
بعد از نیم ساعت به امارت رسیدن عروسی تو امارت گرفته شده
عاقد : خوب شما دوتا میخوایید ازدواج کنید
ا/ت و ته : بله
عاقد : اسم هاتون رو بگید
ا/ت : جانگ ا/ت
تهیونگ : کیم تهیونگ
عاقد : آقای کیم تهیونگ حاضرید به خواست خود و بدون اجبار هیچکس با خانم جانگ ا/ت ازدواج کنید
ت : بعد از ۱ دقیقه بله
عاقد : خانم جانگ ا/ت حاضرید به خواست خود و بدون اجبار هیچکس با آقای کیم تهیونگ تهیونگ ازدواج کنید
ا : ب بله
عاقد : من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
م.ت : مبارک باشه ایشالله به پای هم پیر بشید
ا/ت و تهیونگ : ممنون
پ.ت : مبارک باشه بالاخره با آرامش میرم اون دنیا
ت : پدر این حرف رو نزنید
پ.ت : این زندگی پسرم متولد میشی بعد میمیری
پ.ت : مبارک باشه
ا/ت و تهیونگ : با بغض ممنون
م.ت : نمیخواید همدیگرو ببوسید
ا/ت و تهیونگ : 😳😳
م.ت : همدیگر رو ببوسید
ت : تهیونگ اومد ا/ت رو ببوسه
ت : لطفا فقط همین یه بار ( تو گوشش )
ا : باشه
ت : تهیونگ ا/ت رو بوسید
ا : ا/ت لپاش سرخ شده بود
پایان
ا : رفتیم با ته لباس عروس و کت و شلوار و ست گوشواره گردنبند
ا : بعد من رو رسوند آرایشگاه
ت : شب میام دنبالت ا/ت
ا : باشه ته بای
ت : بای
شب
ت : رفتم دنبال ا/ت وقتی نگاش کردم محوش شدم خیلی زیبا شده بود نتونستم چشم ازش بردارم
ا : ته بریم الان دیرمون میشه ته تتتتتتتته ( داد )
ت : آ چی میگی گوشم رفت
ا : ۳ ساعته دارم صدات میکنم
ت : چیه نشنیدم
ا : میگم بریم دیرمون میشه
ت : باشه
بعد از نیم ساعت به امارت رسیدن عروسی تو امارت گرفته شده
عاقد : خوب شما دوتا میخوایید ازدواج کنید
ا/ت و ته : بله
عاقد : اسم هاتون رو بگید
ا/ت : جانگ ا/ت
تهیونگ : کیم تهیونگ
عاقد : آقای کیم تهیونگ حاضرید به خواست خود و بدون اجبار هیچکس با خانم جانگ ا/ت ازدواج کنید
ت : بعد از ۱ دقیقه بله
عاقد : خانم جانگ ا/ت حاضرید به خواست خود و بدون اجبار هیچکس با آقای کیم تهیونگ تهیونگ ازدواج کنید
ا : ب بله
عاقد : من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
م.ت : مبارک باشه ایشالله به پای هم پیر بشید
ا/ت و تهیونگ : ممنون
پ.ت : مبارک باشه بالاخره با آرامش میرم اون دنیا
ت : پدر این حرف رو نزنید
پ.ت : این زندگی پسرم متولد میشی بعد میمیری
پ.ت : مبارک باشه
ا/ت و تهیونگ : با بغض ممنون
م.ت : نمیخواید همدیگرو ببوسید
ا/ت و تهیونگ : 😳😳
م.ت : همدیگر رو ببوسید
ت : تهیونگ اومد ا/ت رو ببوسه
ت : لطفا فقط همین یه بار ( تو گوشش )
ا : باشه
ت : تهیونگ ا/ت رو بوسید
ا : ا/ت لپاش سرخ شده بود
پایان
۳۷.۳k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.