ادامه قسمت بیست و یکم

ادامه قسمت بیست و یکم
داشتیم برمیگشتیم خونه
پدر حرفی نمیزد و ریحانه ناراحت ب بیرون نگاه میکرد ترجیح دادم منم چیزی نگم
به جاده خیره شدم و دنده رو عوض کردم!
نويسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
🚫کپی رمان در هر شرایطی بدون ذکر نام نویسندگان حرام است.
دیدگاه ها (۰)

✨🌱✨#ناحله #قسمت_بیست_و_دوم‌ تا رسیدن ب خونه کسی حرف نزد بابا...

ادامه قسمت بیست و دومسکوت کرد،با اون اخمی ک رو صورتم نشونده ...

✨🌱✨#ناحله#قسمت_بیست_و_یکمیه پاسدارِ ساده ی جانباز...تو یکی ا...

ادامه قسمت بیستمتا فهمیدم خودمم به دردش دچار شدم ...ولی ارثی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط