اینجا جای عجیبیست

اینجا جای عجیبیست

هر روزم به زوزمرگی بر پشت این میز های کوچک می گذرد

آنقدر آنها را کوچک ساخته اند که زانوهایم به زانوهایت می چسبد

اما آن کافه چی نمی داند که هر چند میزهایش کوچک باشد و تو به من نزدیک تر

دل ها که دور باشد حتی اگر هم نفسش باشی و هم نفست نباشد

باز هم غریبه ای حتی در این نزدیکی....
.
دیدگاه ها (۱)

.تلخم درست مثل خنده بی حوصلهمثل قهوه بی شکرمثل شکلات تلخ نگا...

زندگی جیره مختصریستمثل یک فنجان چای و کنارش عشق است مثل یک ح...

.آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگی...

یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده امبنوش … تا از دهان ن...

چند پارتی جونگوون p2

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

چهار ۲ _ فریب دنیلسال های نوجوانی لیندا با لبخندهای دنیل شکل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط