پارت پنجم دوست دخترم باش

پارت پنجم دوست دخترم باش

-بهوش اومدی دختر؟حالت خوبه

رزی خواست بلند بشه تا روی تخت راحت بشه که یه جیغ خیلی خفیفی زد

+اخخخخخ اخ پام درد میکنه

_خودتو تکون نده دکتر گفت چیز خاصی نیست فقط یکم ضربه خورده 2 یا 3 روز دیگه خوب میشع

رزی درحالی که داشت به حرفهای رونا گوش میکرد چشماش رو تو اتاق میگردوند تا کسی رو ببینه

+رونا....کجاست؟کجا رفت؟

-چی؟چی میگی رزی؟اها رزی اصلا نفهمیدم چت شد اصلا برا چی اینجایی؟از طرف بیمارستان بهم زنگ زدن گفتن اینجایی

رزی یکم روی تختت جا به جا شد و چیزی انگار تو جیب لباسش نظرشو جلب کرد.دست تو جیبش کرد و یه دستمال پارچه ای پیدا کرد که از تعجب چشماش 2 تا شد

_چی شده رزی؟

+وااای رونا اینجا رو نگاه این دستمال پارچه ای روش نوشته شده(ممنون که نجاتم دادی،تهیونگ)

فلش بک 2 ساعت قبل

#ووااای خدا انگاری واقعا این دختر فرشته نجاتم شده بود اوووف بخیر گذشت

دکتر:پاش یه مقدار ضربه خورده لاز نیس نگران باشید

#خیلی ممنون باشه ولی هزینه بیمارستان رو لطفا پرداخت کنید من برم ممنون

دکتر:ممنونم

تهیونگ رفت دم پنجره تا دختره رو ببینه و با خودش گفت

#بهتر نیست ازش تشکر کنم اون جونمو نجات داد

تهیونگ دست تو جیبش کرد و دستمال پارچه ای که همیشه همراهش بود رو در آورد یه ماژیم برداشت و روش نوشت

#ممنون که نجاتم دادی،تهیونگ

#خب حالا که اینو نوشتم میرم بزارم یه جایی

تهیونگ وارد اتاق شد و دستمال رو داخل جیب دختر گذاشت و رفت

فلش بک رزی و رونا

_واااااای باورم نمیشه یعنی تو واقعا تهیونگ رو دیدی؟واااای نجاتشم دادی این یک داستان افسانه ایه

+رونا،من خجالت میکشم بیام کنسرت اگه منو ببینه چی؟تازه صف جلو هم که بلیط گرفتی.من نمیام

_غلط نکن بزور میبرمت من خودمم میخوام برم

+ولی اخه رونا

_حرف نباشه

فلش بک تهیونگ

#چطور شدم خوب شده؟

&وااای امشب تو کنسرت قراره آرمی ها رو نصفه جون کنی

جیمین:بچه ها بریم دیگه دیر نشه الان باید رو استیج با اجرا

فلش بک رزی و رونا

+وای رونا من استرس دارم

_استرس نداره که دختر اینقدر خوشگل شدی که دل منم بردی

ناگهان استیج و کل فضا به تاریکی میره و آهنگ make it right با صدای تهیونگ تو فضا پخش میشه

#واای خدا باورم نمیشه یعنی م ناین بشر رو نجات دادم،یعنی اگه نجاتش نمیدادم اینجا نبود وااای دارم دیوونه میشه

رزی بمب آرمی رو تو هوا گرفت و باهاش آهنگ رو خوند.رزی قد خیلی بلندی و داشت و این باعث شده بود که خیلی و چشم بنظر بیاد در همین حین تهیونگ ناگهان روش رو به سمت آرمی کشید و با رزی چشم تو چشم شد..............

پایان پارت پنجم

لایک و فالو یادتون نره
دیدگاه ها (۰)

پارت ششم دوست دخترم باش😄تهیونگ سرشو برگردوند سمت آرمی ها و ب...

سلام دوستان لطفا نظرتون رو درباره رمان دوست دخترم باش رو تو ...

سلام دوستاندر رمان از این به بعد نقش رزی +رونا_تهیونگ#جونگکو...

پارت چهارم دوست دخترم باش😄رزی با دیدن صحنه ای که جلوش بود ده...

جیمین فیک زندگی پارت ۳۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط