پارت 11 فصل 2 راهیه بهشت
پارت 11 فصل 2 راهیه بهشت
پدر : لازم نیست خجالت بکشید من همه چیرو میدونم میخواستم بگم پاشو منو ببر خونه
جیهوپ : میخوای بری پدر؟
پدر : آره دیگه زیاد اینجا موندم شما ها ام یکم تنها بمونید ولی حواسم بهتون هست
جیهوپ و ا/ت : باشه پدر
ا/ت : خداحافظ پدر
پدر : خداحافظ دخترم مواظب خودت باش طبیعت منتظرته
ا/ت : تمام سعیمو میکنم ممنونم بابت همه چی
پدر : خواهش میکنم دخترم فعلا خداحافظ پاشو دیگه پاشو منو ببر
بهش خندیدم
جیهوپ : باشه اومدم
ا/ت : فقط یه چیزی پدر
پدر : بله
ا/ت : نمیشه این سستی بدن منو تموم کنی واقعا سخته
بهش خندید
پدر : تا تو باشی شیطونی نکنی
ا/ت : دیگه نمیکنم ایندفعه رو
پدر : نمیشه
ا/ت : لطفا
پدر : نمیشه باید تنبیه بشی
ا/ت : اما
پدر : اما نداره تا فردا شب همینه
ا/ت : پدررر
پدر : پدر نداره میخواستی شیطونی نکنی بدو منو ببر زود باش
پدر : خداحافظ دخترم
ا/ت : خداحافظ
ا/ت ویو
هر چی گفتم که درست کنه این سستی لعنتی رو ولی درست نکرد جیهوپ بغلش کرد و بردش باید تا فردا شب صبر کنم اشکال نداره چیکار میشه کرد با بدبختی تونستم بخوابم نشسته بودم رو تخت الان خوابیدم دستام جون نداشت ولی بزور پتورو روی خودم کشیدم چشمامو بستم حالا مگه خوابم میبرد نمیتونستم تکونم بخورم خوابمم نمیومد
جیهوپ ویو
پدرو رسوندم خونه رفت داخل من دنبالش رفتم
پدر : پسرم اینو بگیر
یه دستبند بهم داد
جیهوپ : این چیه ؟
پدر : برای ا/ته این دستبند خوبش میکنه شکایت کرد که بدنش سسته اینو بده بهش
بهش خندیدم
جیهوپ : آره خیلی شکایت کرد حتما بهش میدم ممنونم
پدر : لازم نیست خجالت بکشید من همه چیرو میدونم میخواستم بگم پاشو منو ببر خونه
جیهوپ : میخوای بری پدر؟
پدر : آره دیگه زیاد اینجا موندم شما ها ام یکم تنها بمونید ولی حواسم بهتون هست
جیهوپ و ا/ت : باشه پدر
ا/ت : خداحافظ پدر
پدر : خداحافظ دخترم مواظب خودت باش طبیعت منتظرته
ا/ت : تمام سعیمو میکنم ممنونم بابت همه چی
پدر : خواهش میکنم دخترم فعلا خداحافظ پاشو دیگه پاشو منو ببر
بهش خندیدم
جیهوپ : باشه اومدم
ا/ت : فقط یه چیزی پدر
پدر : بله
ا/ت : نمیشه این سستی بدن منو تموم کنی واقعا سخته
بهش خندید
پدر : تا تو باشی شیطونی نکنی
ا/ت : دیگه نمیکنم ایندفعه رو
پدر : نمیشه
ا/ت : لطفا
پدر : نمیشه باید تنبیه بشی
ا/ت : اما
پدر : اما نداره تا فردا شب همینه
ا/ت : پدررر
پدر : پدر نداره میخواستی شیطونی نکنی بدو منو ببر زود باش
پدر : خداحافظ دخترم
ا/ت : خداحافظ
ا/ت ویو
هر چی گفتم که درست کنه این سستی لعنتی رو ولی درست نکرد جیهوپ بغلش کرد و بردش باید تا فردا شب صبر کنم اشکال نداره چیکار میشه کرد با بدبختی تونستم بخوابم نشسته بودم رو تخت الان خوابیدم دستام جون نداشت ولی بزور پتورو روی خودم کشیدم چشمامو بستم حالا مگه خوابم میبرد نمیتونستم تکونم بخورم خوابمم نمیومد
جیهوپ ویو
پدرو رسوندم خونه رفت داخل من دنبالش رفتم
پدر : پسرم اینو بگیر
یه دستبند بهم داد
جیهوپ : این چیه ؟
پدر : برای ا/ته این دستبند خوبش میکنه شکایت کرد که بدنش سسته اینو بده بهش
بهش خندیدم
جیهوپ : آره خیلی شکایت کرد حتما بهش میدم ممنونم
۶۵.۲k
۰۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.