ازدواج اجباریpart

ازدواج اجباری(part 4)

*ا/ت ویو
شب شده بود و میخواستیم بخوابیم
_من میرم بخوابم
همه=شب بخیر
داشتم میرفتم که کوک گفت
+من کجا بخوابم
م ا/ت=پیش ا/ت عزیزم
_چییی مامان
م کوک=خوب چیه به هر حال که قراره ازدواج کنید حالا ما یه ذره زودتر..
_اوکی اوکی اوکی نمیخواد ادامشو بگید
پ کوک=راستی فردا باید برید خرید عروسی انکشتر حتما بگیرید که بعدش میخوایم بریم خونه ی مامانبزرگ و بابابزرگتون
+چشم پدر
_چشم(اروم)
+_شب بخیر
_میشه انقدر با من هماهنگ نباشی
+تو داری از قصد اینجوری میکنی
_من هههه تو همش کرم ریزی میکنی
+حالا من شدم کرم ریز اره
ما دعوا میکردیمو بقیه به دعوامون میخندیدن تا اینکه مامانم گفت
م ا/ت=بسه دیگه برید تو اتاق
_هوففف بیا
رفتیم توی اتاقو به کوک گفتم
_روتو اونوری کن میخوام لباس عوض کنم
+من شوهرتم پس میتونم بدنتو ببینم
_برو گمشو باباااااا(نگید که فقط من این تو ذهنم پلی شد)
+وقتی ازدواج کردیم باید ادبت کنم نه؟
_منم باید ادبت کنم نه؟
+من یه مرد خوشتیپ و باکمالات هستم نیاز به تربیت ندارم بچه تو نیاز داری
هوففف گفته بودم خودشیفتست بیاید ببینید
_واقعا خوشتیپ و باکمالاتی
+پس چی میخواستی غیر این باشه
ادامه دارد...
شرطا:
۳٠ لایک
۵۰ کامنت✨
دیدگاه ها (۹۲)

ازدواج اجباری(part 5)*ا/ت ویوتا شب همینجور دعوا کردیم تا این...

ازدواج اجباری(part 6)*ا/ت ویو_بگیر بخواب دیگه +من که از خدام...

ازدواج اجباری(part 3)*ا/ت ویو *چند ساعت بعد*_هوفففف حرفاشون ...

ازدواج اجباری(part 2)*جونگکوک ویو دختره ی خنگ لجبازرسیدیم به...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط