عشق با قلدریpt8
Pt8
شوگا:من ثروت نمیخواستم تنها ارزوم این بود یکبار مامانمو ببینم*گریه
گذاشتم خودشو خالی کنه چون میدونستم بغض قدیمی تو گلوش داشت
با گریه هایی که میکرد خودمم گریم اومد نمیتونستم خودمو کنترل کنم
شوگا:من فقط مامانمو میخواستم*گریه
شوگا:هیچ کس بهم اهمیت نمیده همه چیز ماله وون یوعه *گریه
شوگا:کسی حتی نمیخواد بدونه زنده ام یا مرده*گریه
شوگا: من این تنهایی رو دوست ندارم ولی تحملش میکنم*گریه
سرشو بالا کردم
صورتش قرمز بودو غرق در اشک
ا.ت:دیکه تنها نیستی*لبخند
ا.ت: من هستم من میشم بهترین دوستت
اشکاشو پاک کردم
ا.ت:دیگه گریه نکن فکرشو بکن اگه هوریا بهش خبر برسونن پسرت بزرگ شده ولی هنوز داره مثه بچه ها گریه میکنه چقد جلوشون خجالت زده میشه
یکم خنده رو لباش اومد
شوگا:می دونی تو اولین نفری بودی که نگرانم بود اولین نفری که با خودم اوردنش پیش مامانم
ا.ت:*لبخند
ا.ت:وایستا وایستا الان شنیدم مامانت گفت مراقب پرنسسش باشم
ا.ت:وایستا ببینم پرنسس که تویی
از حرفم خندش اومد خنده های لثه ایش دلنشین بود خبره به خنده هاش بودم
به خودم اومدم
ا.ت:خب پرنسس اگه وقتت ازاده میتونی با ملکه شیانگ یه قهوه بزنی
خندید
شوگا:اوهوم به شرطی که دیگه پرنسس صدام نکنی
ا.ت:پرنس چطوره؟یا امپراطور یا ولیعهد؟وایستا اگوست دی چطوره؟
شوگا:اگوست دی؟چطوری به ذهت رسید؟
ا.ت:اگه شوگا رو به انگلیسی برعکس کنی میشه اگوست اون دیشم گفتم حروف اول اسم یکی از اهنگای رپر مورد علاقم باشه(دچیتا)
شوگا: ازش خوشم میاد
ات:اگوست دیه اعظم*خنده
بلند شدیم رفتیم سوار ماشین شدیم
شوگا:خب ملکه شیانگ یه کافی شاپ معرفی کن
ا.ت:عامم نزدیک دانشگاه یادمه یه کافی شاپ بود
شوگا:فهمیدم
حرکت کردیم
شوگا:من ثروت نمیخواستم تنها ارزوم این بود یکبار مامانمو ببینم*گریه
گذاشتم خودشو خالی کنه چون میدونستم بغض قدیمی تو گلوش داشت
با گریه هایی که میکرد خودمم گریم اومد نمیتونستم خودمو کنترل کنم
شوگا:من فقط مامانمو میخواستم*گریه
شوگا:هیچ کس بهم اهمیت نمیده همه چیز ماله وون یوعه *گریه
شوگا:کسی حتی نمیخواد بدونه زنده ام یا مرده*گریه
شوگا: من این تنهایی رو دوست ندارم ولی تحملش میکنم*گریه
سرشو بالا کردم
صورتش قرمز بودو غرق در اشک
ا.ت:دیکه تنها نیستی*لبخند
ا.ت: من هستم من میشم بهترین دوستت
اشکاشو پاک کردم
ا.ت:دیگه گریه نکن فکرشو بکن اگه هوریا بهش خبر برسونن پسرت بزرگ شده ولی هنوز داره مثه بچه ها گریه میکنه چقد جلوشون خجالت زده میشه
یکم خنده رو لباش اومد
شوگا:می دونی تو اولین نفری بودی که نگرانم بود اولین نفری که با خودم اوردنش پیش مامانم
ا.ت:*لبخند
ا.ت:وایستا وایستا الان شنیدم مامانت گفت مراقب پرنسسش باشم
ا.ت:وایستا ببینم پرنسس که تویی
از حرفم خندش اومد خنده های لثه ایش دلنشین بود خبره به خنده هاش بودم
به خودم اومدم
ا.ت:خب پرنسس اگه وقتت ازاده میتونی با ملکه شیانگ یه قهوه بزنی
خندید
شوگا:اوهوم به شرطی که دیگه پرنسس صدام نکنی
ا.ت:پرنس چطوره؟یا امپراطور یا ولیعهد؟وایستا اگوست دی چطوره؟
شوگا:اگوست دی؟چطوری به ذهت رسید؟
ا.ت:اگه شوگا رو به انگلیسی برعکس کنی میشه اگوست اون دیشم گفتم حروف اول اسم یکی از اهنگای رپر مورد علاقم باشه(دچیتا)
شوگا: ازش خوشم میاد
ات:اگوست دیه اعظم*خنده
بلند شدیم رفتیم سوار ماشین شدیم
شوگا:خب ملکه شیانگ یه کافی شاپ معرفی کن
ا.ت:عامم نزدیک دانشگاه یادمه یه کافی شاپ بود
شوگا:فهمیدم
حرکت کردیم
۵۴.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.