پرنسس من🤍🥂
#پرنسس_من🤍🥂
#part_76
+ یکم درک داشته باشی بدم نیستا!
- اینو باید وقتی میگفتی که مشت زدی به دماغم!
با اینکه اعصابم داغون بود ولی وقتی یون سوک به هوش اومد کمی بهتر شدم... سعی میکردم زیاد بهش فشار نیارم و به زور داشتم تحمل میکردم تا ازش حرف نکشیم
اما بعد از این حرفم دیگه حرفی ازش نشنیدم... قیافش به نظر ترسیده میومد..
- چیشد؟
+ نتونستم ببینمش...
- کیو؟
+ همون کسی که سرنگ زد تو گردنم..
- سرنگ؟؟
€ کوک باید باهات حرف بزنم بیا بیرون..
کلافه از اتاق رفتم بیرون و رفتم پیش نامجون..
- چیشده؟.. قضیه سرنگ چیه؟.. چرا چیزی نگفتی؟
€ اگه انقدر سوال نپرسی میخوام همینارو بهت بگم!
- خب بگو؟
€ یون سوکو... یون سوکو...
- دِ بگو دیگه!... یون سوکو چی؟؟
€ معتـ،،،ـادش کردن!
- چ...چی!؟
#part_76
+ یکم درک داشته باشی بدم نیستا!
- اینو باید وقتی میگفتی که مشت زدی به دماغم!
با اینکه اعصابم داغون بود ولی وقتی یون سوک به هوش اومد کمی بهتر شدم... سعی میکردم زیاد بهش فشار نیارم و به زور داشتم تحمل میکردم تا ازش حرف نکشیم
اما بعد از این حرفم دیگه حرفی ازش نشنیدم... قیافش به نظر ترسیده میومد..
- چیشد؟
+ نتونستم ببینمش...
- کیو؟
+ همون کسی که سرنگ زد تو گردنم..
- سرنگ؟؟
€ کوک باید باهات حرف بزنم بیا بیرون..
کلافه از اتاق رفتم بیرون و رفتم پیش نامجون..
- چیشده؟.. قضیه سرنگ چیه؟.. چرا چیزی نگفتی؟
€ اگه انقدر سوال نپرسی میخوام همینارو بهت بگم!
- خب بگو؟
€ یون سوکو... یون سوکو...
- دِ بگو دیگه!... یون سوکو چی؟؟
€ معتـ،،،ـادش کردن!
- چ...چی!؟
۲.۱k
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.