جیک هنوز نقشه اینو داشت که هلن برای خودش کنه اونم هرجور ک

جیک هنوز نقشه اینو داشت که هلن برای خودش کنه اونم هرجور که شده و..
+امروز داداشم مجبورم کرد ببینمش گفت در مورد جیک ولی من قرار نیست تنها برم
+سلام عشقم (نامجون چون تو شرکت اینجوری پشت تلفن باهاش حرف میزنه)
-جانم
+امروز قرار شد برم کافه داداشمو ببینم
-باشه برو منم شب دیر میام
+تو مگه باهام نمیای. منو اگه با داداشم ببینن فکر بد میکنن
-اشکال نداره مهم نیست من نمیتونم
+باشه
-خدافط
+خدافط



-خیلی دلم میخواست باهاش برم ولی یک عالمه کار دارم شبم قرار برم با بچه ها بار

هلن به کافهرفت ولی تعجب کرد چون برادرش ماسک زده بود و کلاه تا جلو صورتش کشیده بود تعجب اور بود انگار میخواست قایم شه
+سلام (سرد) چرا اینجوری اومدی
ب. ه نباید کسی بفهمه من اینجام هلن جیک دست از سرت برنمیداره
+من الان با نامجون هستم و من..
ب. ه میدونم اون میخواد بهت تجاوز کنه و مجبور کن باهاش ازدواج کنی
+چی (تعجب بلند)
ب. ه اروم من باید برم نامجون کو
+لعنتی
ب. ه من رفتم
+خداحافظ


-سلام پسرا
همه. سلام
-ای خدا وایسید تلفنم زنگ میخوره بله
+س.. ل.. ا.. م.
-چی شده
+نامجون کجای چرا خونه نیستی (ترس)
-هلن(یزره بلند) گفتم که کار دارم
+ساعت دو شب چه کار داری صبر کن اون صدای اهنگ نامجون تو تو باری
-نه.. نه
+(قطع کرد)
-لعنتی
چند ساعت بعد ساعت پنج بود هلن تصمیم گرفت بخواب که نامجون اومد و مست کرده بود و اصلا اعصاب نداشت هلن با عصبانیت رفت سمتش
+خوب کارت چطور بود با هرز ها حال کردی
-چی داری میگی
+من نمیگم عکس میگه
فلش بک به وقتی که نامجون تو بار بود
-اعصابم خور شد تصمیم گرفتم با یکی رابطه داشته باشم که جیهوب جلوم گرفت و گفت تو تو رابطه ای نمیتونی ولی من انجام دادم
حال
+با تو هستم نامجون. اصلا نگو هر غلط میخوای بکن دیگه از دستم راحت قرار بشی من میرم خونه خودم و میتونی به همه بگی که باهات کات کردم
-صبر کن داداشت چی گفت
+به تو هیچ ربطی نداره
-هلن
+هیچی گفت جیک میخواد به من تجاوز کنتا باهاش ازدواج کنم میدونی الان که فکر میکنم جیک بهترین گزینه بود بهتره باهاش ازدواج کنم فکر کن من باهاش نیستم ولی هنوز به من وفاداره درست منو تو واقعا با هم نبودیم ولی تو میتونستی به من احترام بزاری واقعا که (داشت میرفت که نامجون دستش گرفت و گفت)
-هلن الان بیرون خطرناکه
+ولم کن میرم خونه بابام. من که اول آخر باید با اون ازدواج کنم
دیدگاه ها (۰)

-هلن وایسا احمق+نمیخوام -برو به درک اصلا +الان ساعت پنج نیم ...

سلام من اتم ۲۲سالم و از خانوادم جدا زندگی میکنم و مهندس ربات...

هلن رفت پیش نامجون و بهش گفت که باید همه جا علام کنن که باهم...

ه تالاخره از چیزی که میترسیدم داره سرم میاد پدرم میخواد به ا...

game of love and hate(part 18)

پارت۳# ا.ت این چی میگه + ب...باور کن من اون نیستم #( چشم قره...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟏عشق مافیاویو بورامجئون بورام هستم ۱۹ سالمه و ۲ ساله با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط