دلم می خواست
دلم میخواست
بین شبها و روزهات،
بین دستها و نفسهات،
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد،
چرا میچرخد.
نارنجی!
دلم میخواست بین خندهها و موهات اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی "جانم"،
جانم را از نبودنت نجات دهم با یک نگاه...
💜 💋 💜
بین شبها و روزهات،
بین دستها و نفسهات،
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد،
چرا میچرخد.
نارنجی!
دلم میخواست بین خندهها و موهات اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی "جانم"،
جانم را از نبودنت نجات دهم با یک نگاه...
💜 💋 💜
۳.۸k
۰۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.