سکوت دل p
سکوت دل p15
ویو اکانه :
داشتم گریه میکردم و خودمو سرزنش میکردم که یهو اومد بغلم کرد و اشکام و پاک کرد و لبخند زد . با اینکارش بیشتر گریم گرفت
شیزوکو با همون لبخندش گف : چرا گریه میکنی ؟ منکه گفتم اشکالی نداره
گفتم : خفه شو داره از دستت خون میاد
یهو شیزوکو به دستش خیره شد و جیغ کشید ( از خونی که تازست و جاریه خیلی میترسه مخصوصا چون کم خونه )
یورو دستشو کشید و فوری از تو جیبش یه دسنمال و چسب زخم دروورد . دستشو پاک کرد و چسب زخمو به دستش زد . لپای شیزوکو گل انداخته بود و اونطرفو نگاه میکرد و بغض کرده بود
خندیدم و اشکامو پاک کردم : شیزوکو .... کله لبو شدی
شیزوکو سرخ تر شد و اخم کیوتی کرد : عهههه
یورو لبخند محوی زد . ای خدا همینو کم داشتیم این دوتا بشن کفترای عاشق
گفتم : زودتر اعتراف کنین تموم شه بره دیگه چرا انقد کشش میدین
شیزوکو خندید و اخم کرد : خفه شوووو . مث اینکه تو باید جای من تو این تخت میخوابیدی داری هذیون میگی
یورو : اکانه من تورو میکشم
فلش بک به خونه ( یورو شیزوکو رو رسوند خونه )
ویو شیزوکو :
یورو منو تا خونه رسوند . خیلی تعجب کرده بودم چون موتور داشت . یه پسر تو سن ۱۶ سالگی چجوری موتور داره ؟
یورو : مواظب خودت باش . خدافظ
تعظیم کردم : بابت همچی ممنون . ببخشید باعث دردسرت شدم
یورو : خدافظ
و رفت
لبخندی زدم و حس کردم صورتم داغ شده . کلیدمو درووردم و اروم درو باز کردم . تقریبا ۸ شب شده بود
وقتی درو باز کردم و اومدم تو خونه یهو با سیلی خواهرم خوردم زمین
خواهرم ( میوکو ) : اون مرتیکه کی بود باهات هاننننن ؟ دوس پسر پیدا کردی واسه من ؟ اگه بابا بفهمه ......
بغض کردم : اونوجوری که فک میکنی نی
میوکو : اره حتما . امروزم که حالت بد شده بود . باز چه مرگت شده بود ؟
گفتم : مرسی که انقد نگرانمی
میوکو : خودتم میدونی هردومون اینو از مامان به ارث بردیم و هردومونم تجربش کردیم پس نمیتونیم واسه این مشکل مظلوم نمایی کنیم . اگه اون پسر بفهمه تو این مشکلو داری عمرا بخوادت . فک نمیکنم یورو از دختر ضعیف و خنگی مث تو خوشش بیاد
( میوکو رو یورو کراشه. با اینکه ازش ۴ سال بزرگتره )
بغض کردم : تو این دنیا هیچکی منو نمیخواد . اونم یکیش . دوسش دارم . اره . دوسش دارم . ولی .... ولی نمیتونم به دوس داشتنم مجبورش کنم . من هیچی نیستم میدونم .... ولی تو دیگه چیزی نگو
میوکو : میگم .... میگم .... انقد میگم تا بمیری .....
ویو اکانه :
داشتم گریه میکردم و خودمو سرزنش میکردم که یهو اومد بغلم کرد و اشکام و پاک کرد و لبخند زد . با اینکارش بیشتر گریم گرفت
شیزوکو با همون لبخندش گف : چرا گریه میکنی ؟ منکه گفتم اشکالی نداره
گفتم : خفه شو داره از دستت خون میاد
یهو شیزوکو به دستش خیره شد و جیغ کشید ( از خونی که تازست و جاریه خیلی میترسه مخصوصا چون کم خونه )
یورو دستشو کشید و فوری از تو جیبش یه دسنمال و چسب زخم دروورد . دستشو پاک کرد و چسب زخمو به دستش زد . لپای شیزوکو گل انداخته بود و اونطرفو نگاه میکرد و بغض کرده بود
خندیدم و اشکامو پاک کردم : شیزوکو .... کله لبو شدی
شیزوکو سرخ تر شد و اخم کیوتی کرد : عهههه
یورو لبخند محوی زد . ای خدا همینو کم داشتیم این دوتا بشن کفترای عاشق
گفتم : زودتر اعتراف کنین تموم شه بره دیگه چرا انقد کشش میدین
شیزوکو خندید و اخم کرد : خفه شوووو . مث اینکه تو باید جای من تو این تخت میخوابیدی داری هذیون میگی
یورو : اکانه من تورو میکشم
فلش بک به خونه ( یورو شیزوکو رو رسوند خونه )
ویو شیزوکو :
یورو منو تا خونه رسوند . خیلی تعجب کرده بودم چون موتور داشت . یه پسر تو سن ۱۶ سالگی چجوری موتور داره ؟
یورو : مواظب خودت باش . خدافظ
تعظیم کردم : بابت همچی ممنون . ببخشید باعث دردسرت شدم
یورو : خدافظ
و رفت
لبخندی زدم و حس کردم صورتم داغ شده . کلیدمو درووردم و اروم درو باز کردم . تقریبا ۸ شب شده بود
وقتی درو باز کردم و اومدم تو خونه یهو با سیلی خواهرم خوردم زمین
خواهرم ( میوکو ) : اون مرتیکه کی بود باهات هاننننن ؟ دوس پسر پیدا کردی واسه من ؟ اگه بابا بفهمه ......
بغض کردم : اونوجوری که فک میکنی نی
میوکو : اره حتما . امروزم که حالت بد شده بود . باز چه مرگت شده بود ؟
گفتم : مرسی که انقد نگرانمی
میوکو : خودتم میدونی هردومون اینو از مامان به ارث بردیم و هردومونم تجربش کردیم پس نمیتونیم واسه این مشکل مظلوم نمایی کنیم . اگه اون پسر بفهمه تو این مشکلو داری عمرا بخوادت . فک نمیکنم یورو از دختر ضعیف و خنگی مث تو خوشش بیاد
( میوکو رو یورو کراشه. با اینکه ازش ۴ سال بزرگتره )
بغض کردم : تو این دنیا هیچکی منو نمیخواد . اونم یکیش . دوسش دارم . اره . دوسش دارم . ولی .... ولی نمیتونم به دوس داشتنم مجبورش کنم . من هیچی نیستم میدونم .... ولی تو دیگه چیزی نگو
میوکو : میگم .... میگم .... انقد میگم تا بمیری .....
- ۲.۹k
- ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط