چه در قلعه بی نهایت میگذرد

چه در قلعه بی نهایت میگذرد ۲ :

- دوما با خنده‌های معروفش داور شد و گفت: «هرکی پیدا بشه باید بستنی بخوره!»
- آکازا با جدیت گفت: «من بهترین قایم‌باشک‌بازم!» و رفت پشت یک دیوار… که پنج ثانیه بعد جابه‌جا شد و او وسط تالار افتاد.
- گیوکو داخل یکی از کوزه‌های خودش قایم شد، اما کوزه ترکید و همه فهمیدند کجاست.
- هاتنگو نسخه‌های مختلف خودش را در اتاق‌های مختلف پخش کرد. یکی گریه می‌کرد، یکی می‌خندید، یکی جیغ می‌زد. دوما گیج شد که کدام نسخه را باید پیدا کند.
- کوکوشیبو خیلی جدی پشت یک ستون ایستاد، اما چون چشم‌های زیادی داشت، همه‌ی شیاطین از دور دیدند که دارد نگاه می‌کند و لو رفت.
- آکازا هر بار که قایم می‌شد، دیوارها تغییر می‌کردند و او با عصبانیت داد می‌زد: «این قلعه با من دشمنی داره!»
- دوما وسط بازی بستنی درست کرد و گفت: «هرکی پیدا شد، جایزه بستنی!» و همه عمداً خودشون رو لو دادند.
- گیوکو سعی کرد داخل کوزه‌ی جدید قایم بشه، اما کوزه شبیه خودش بود و همه خندیدند: «این دیگه قایم‌باشک نیست، نمایش عروسکیه!»
- هاتنگو آنقدر نسخه‌های مختلفش را پخش کرد که خودش یادش رفت کدام نسخه اصلی است.
بازی قایم‌باشک هیچ‌وقت تمام نشد، چون قلعه مدام مسیرها را تغییر می‌داد و شیاطین هر بار در جای جدیدی ظاهر می‌شدند. در نهایت همه خسته شدند و روی زمین افتادند، اما آنقدر خندیده بودند که قلعه بی‌نهایت پر از صدای قهقهه شد.
دیدگاه ها (۰)

چه در قلعه بی نهایت میگذرد ۱ :(اگر دوست داشتید بگید پارت ۲ ب...

شیطان کش از شیطان ها هاشیرا بودن__داکی و گیوتارو

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط