آسمان تاریک

آسمان تاریک
#پارت1
دختر هنوز داخل اتاق نشسته بود .هنوز اشک می ریخت،حرف هایی که از دوستاش شنیده بود دلش را خیلی شکسته بود .اتاق تاریک و تاریک بود .انا نور رعد و برق اتاق را به حدی روشن میکرد .هنوز در حال گریه بود که ناگهان صدای شنید .صدای که سعی میکرد که باهاش حرف بزند .سرش را از روی زانو هاش برداشت و به اطراف خود نگاه کرد .کسی نبود ،اما دوباره صدای تون فرد را شنید .فقط اسمش را صدا میزد ؛ترس کل وجود دخترک رو گرفته بود .کسی خونه نبود ولی یکی صداش میزد .دوباره به اطراف نگاه کرد ،با یه شخص که موهای مشکی و لباس های مشکی و صورت رنگ پریده اما لب های سرخ و سرخ و چشمانی که مردمک آنها داخلشان گم می شد ن مواجه شد .یک پسر که داشت نگاهش میکرد .دخترک خودش را به دیوار نزدیک تر کرد .پسر رو زانو هاش نشست و به چشمای دخترک که پر از ترس بود نگاه کرد .
دخترک وحشت وجودش را گرفته بود اما پسر آنقدر با آرامش بهش نگاه میکرد جوری که دخترک از ته دلش یهو احساس آرامش و امنیت کرد که ناگهان پسر دستش رو روی سر دخترک گذاشت و گفت:
:چرا گریه میکنی ؟زیبا بانو!
با شنیدن حرف زیبا بانو ذوقی در ته دلش پدیدار شد .چون کسی تا حالا به این زیبایی صدایش نکرده بود .دستای پسر بر خلاف انتظار گرم بود و احساس امنیت به آدم میداد.هنوز منتظر جواب بود که دخترک گفت:
_بعد از کلی مهربونی بهشون ،دوست داشتنشون دلم را شکستن !خیلی ناراحتم
بعد از چند لحظه لبخندی بر لب پسره ایجاد شد .یک لبخند زیبا بود اما چرا داشت لبخند می زد که گفت:
:ناراحتی که دوستان رو از دست دادی ؟
.
.
.
ادامه دارد
گفتم بالاخره بعد از چند ماه دوباره بیام ..امیدوارم ازش خوشتون بیاد .اگه اومد بهم بگید کنار فیک مدرسه ی نفرین شده بنویسمش❤️😍
دیدگاه ها (۰)

درخواستی

هـ؋ـت وارث🍷Part1یونگی:تهیونگ !این شرکت باید یه وارث داشته با...

عشق یا خانواده ۲ژانر ها : مافیایی ، مدرسه ی ، خانواده ،عاشقی...

جئون بالرینا #پارت ۹میکردم ...حرفاش کمی منطقی به نظرمیومدن. ...

HENTAI :: SANZU

دخترک زیبا با پسرک مار باز ✨🐍 پارت 2️⃣از زبان: نویسنده✍️🍂میت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط