دور از تو من سوخته در دامن شب ها

دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهری‌ات ای گل که در این باغ
چون غنچۀ پاییز، شکفتن نتوانم



#شفیعی_کدکنی

❤❤
دیدگاه ها (۱)

به غم‌انگیزترین لحظه‌ی پاییز قسمکه نشد با غم عشقت به توافق ب...

شأن نزول مصحفی از بیقراری‌ام من آیه آیه سوره‌ی چشم انتظاری‌ا...

لبخندزنان از بغل چشم ترم رفتاز پیش دل منتظر و دربه‌درم رفتان...

او شعر را دوست داشتخیال پردازی و سفر را،من...او را دوست داشت...

ای شب تو به روزگار من می مانیای ابر سیاه توهم ز اینحالت زار ...

دکلمه بهروز رضوی خرابات مغان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط