چند پارتی یونگی
چند پارتی یونگی
درخواستی
موضوع :اینه که تو عضو هشتم بی تی اس و دوست دختر یونگی هستی و یه بار پات پیچ میخوره و باعث میشه ربات پات پاره بشه و باید عمل کنی اما به شدت از اتاق عمل میترسی و میگی نمیخوام برم اما بالاخره عمل میکنی
ویو راوی
۴۰ مین گذشته بود یونگی غذا سفارش داده بود چون می دونست اعضا غذا خوردن برای اونا نخریده بود و برای ا.ت خریده بود
ا.ت:من نمی خوام بخورمممممم
یونگی:بخورررررررررر😠😠
ا.ت:نهههه نمی خورمممم
یونگی:پیتزاعه بخورررر😠😮💨
ا.ت:تو هم باید بخوری
یونگی:من گشنم نیستتتتتتت😤(عصبانی و بم)
ا.ت:نخوری نیم خورمممم
یونگی:باشه(بم)
ا.ت:آفرین
یونگی یه تیکه از پیتزا رو ور داشت و داد ا.ت بگیرش
یونگی :بگیر لوس خانم
ا.ت:تو بهم بدههههه
یونگی:لوسسسسسس
ا.ت:عهههه🥺🥺🥺🥺🥺
یونگی :هوففففففف خودم بهت می دم
ا.ت:اخجوننننن
یونگی آروم آروم پیتزا رو داد ا.ت بخوره خودشم یکم خورد ۲۶ مین بعد
پیتزا تموم شد
یونگی صورت ا.ت رو با دستمال تمیز کرد و رفت طبقه پایین دستشو بشوره
دستشو خشک کرد که صدای زنگ در اومد
رفت درو وا کرد
همه:سلام
یونگی:سلام(بم)بیاین داخل
جونکوک:شیر موز داری؟
یونگی :نه
تهیونگ:هیونگ ا.ت کجاسس
یونگی :بالا تو اتاقه
نامجون :کدوم اتاق
یونگی:اتاق خواب من
جیهوپ:باشه
نامجون و جیهوپ و جیمین
رفتن طبقه بالا پیش ا.ت
نامجون در زد
نامجون:بیایم داخل؟
ا.ت:آره
در و نامجون باز کرد
ا.ت:سلامممم بچه ها
جیهوپ:سلام ا.ت حالت خوبه
نامجون:پات درد ندارع
جیمین:چرا اینجوری شدش
تهیونگ:سلامم
کوک:یونگی اینجوریت کرده😂
یونگی:(زد تو سر جونکوک)
جونکوک:اییییی هیونگگگگگگ
ا.ت:😂
ا.ت:یونگی نزنشش
پرش زمانی به وقتی اعضا رفتن
یونگی :خدافظ
همه:خدافظ مراقب خودت و ا.ت باش یونگی
یونگی:باش
یونگی رفت بالا پیش ا.ت درو باز کرد دید خوابه
رفت ا.ت رو بقل کرد و پتو کشید روش
ادامه دارد....
درخواستی
موضوع :اینه که تو عضو هشتم بی تی اس و دوست دختر یونگی هستی و یه بار پات پیچ میخوره و باعث میشه ربات پات پاره بشه و باید عمل کنی اما به شدت از اتاق عمل میترسی و میگی نمیخوام برم اما بالاخره عمل میکنی
ویو راوی
۴۰ مین گذشته بود یونگی غذا سفارش داده بود چون می دونست اعضا غذا خوردن برای اونا نخریده بود و برای ا.ت خریده بود
ا.ت:من نمی خوام بخورمممممم
یونگی:بخورررررررررر😠😠
ا.ت:نهههه نمی خورمممم
یونگی:پیتزاعه بخورررر😠😮💨
ا.ت:تو هم باید بخوری
یونگی:من گشنم نیستتتتتتت😤(عصبانی و بم)
ا.ت:نخوری نیم خورمممم
یونگی:باشه(بم)
ا.ت:آفرین
یونگی یه تیکه از پیتزا رو ور داشت و داد ا.ت بگیرش
یونگی :بگیر لوس خانم
ا.ت:تو بهم بدههههه
یونگی:لوسسسسسس
ا.ت:عهههه🥺🥺🥺🥺🥺
یونگی :هوففففففف خودم بهت می دم
ا.ت:اخجوننننن
یونگی آروم آروم پیتزا رو داد ا.ت بخوره خودشم یکم خورد ۲۶ مین بعد
پیتزا تموم شد
یونگی صورت ا.ت رو با دستمال تمیز کرد و رفت طبقه پایین دستشو بشوره
دستشو خشک کرد که صدای زنگ در اومد
رفت درو وا کرد
همه:سلام
یونگی:سلام(بم)بیاین داخل
جونکوک:شیر موز داری؟
یونگی :نه
تهیونگ:هیونگ ا.ت کجاسس
یونگی :بالا تو اتاقه
نامجون :کدوم اتاق
یونگی:اتاق خواب من
جیهوپ:باشه
نامجون و جیهوپ و جیمین
رفتن طبقه بالا پیش ا.ت
نامجون در زد
نامجون:بیایم داخل؟
ا.ت:آره
در و نامجون باز کرد
ا.ت:سلامممم بچه ها
جیهوپ:سلام ا.ت حالت خوبه
نامجون:پات درد ندارع
جیمین:چرا اینجوری شدش
تهیونگ:سلامم
کوک:یونگی اینجوریت کرده😂
یونگی:(زد تو سر جونکوک)
جونکوک:اییییی هیونگگگگگگ
ا.ت:😂
ا.ت:یونگی نزنشش
پرش زمانی به وقتی اعضا رفتن
یونگی :خدافظ
همه:خدافظ مراقب خودت و ا.ت باش یونگی
یونگی:باش
یونگی رفت بالا پیش ا.ت درو باز کرد دید خوابه
رفت ا.ت رو بقل کرد و پتو کشید روش
ادامه دارد....
۸۹۴
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.