فیکیونگی
فیکیونگی
part⅓
سوهو تو ذهنش:عررررر بهم گف کیوووتتت
بزار برم ب جونگکوک زنگ بزنم
مکالمه بین کوک و سوهو:
بوق...بوقق...بوووووققققققق....کوک ـ الو*با صدای گرفته*
سوهوـ سلام..کوک چیزی شده؟
کوک ـ ات باهام...هققق قهرههه*گریه*
سوهوـ میخام...یچیزی بهت بگم...ات..
کوک ـ ات چییییی
سوهوـ ات....حالش بد شده
کوکویو
وقتی گف ات حالش بد شد مث جت راه افتادم
با سرعت ب سمت خونه رفتم
درو با شتاب باز کردم، لامپا خاموش بود
کوک ـ اتتتتتت*داد.گریه*
یهو لامپا روشن شد و صدای جیغو دست بقیه برپا شد...
همه ـ تولد تولد تولدت مبارککککککک
کوک ـ ات کووو
ات ـ کوکییی*گریه*
کوک ـ اتتتت*گریه*
ات ـ داداشی ببخش نگرانت کردیمم*پرید بغل کوک*
کوک ـ هققق..گریه نکننن نمیخام گریهو ببینم😭
ات ـ(تمام صورت کوک رو میبوسبدو اشک میریخت♡͜♡)
سوهوـ اهم...اگه تموم شد بیاین ادامه ی جشن
ات و کوک ـ باشه*خنده*
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
اینم از این پارت😁👊
part⅓
سوهو تو ذهنش:عررررر بهم گف کیوووتتت
بزار برم ب جونگکوک زنگ بزنم
مکالمه بین کوک و سوهو:
بوق...بوقق...بوووووققققققق....کوک ـ الو*با صدای گرفته*
سوهوـ سلام..کوک چیزی شده؟
کوک ـ ات باهام...هققق قهرههه*گریه*
سوهوـ میخام...یچیزی بهت بگم...ات..
کوک ـ ات چییییی
سوهوـ ات....حالش بد شده
کوکویو
وقتی گف ات حالش بد شد مث جت راه افتادم
با سرعت ب سمت خونه رفتم
درو با شتاب باز کردم، لامپا خاموش بود
کوک ـ اتتتتتت*داد.گریه*
یهو لامپا روشن شد و صدای جیغو دست بقیه برپا شد...
همه ـ تولد تولد تولدت مبارککککککک
کوک ـ ات کووو
ات ـ کوکییی*گریه*
کوک ـ اتتتت*گریه*
ات ـ داداشی ببخش نگرانت کردیمم*پرید بغل کوک*
کوک ـ هققق..گریه نکننن نمیخام گریهو ببینم😭
ات ـ(تمام صورت کوک رو میبوسبدو اشک میریخت♡͜♡)
سوهوـ اهم...اگه تموم شد بیاین ادامه ی جشن
ات و کوک ـ باشه*خنده*
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
اینم از این پارت😁👊
- ۷.۵k
- ۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط