the backward harsh world دنیایی بیرحم وارونه پارت5
#the_backward_harsh_world #دنیایی_بیرحم_وارونه #پارت5
میجو
من خیلی احمق بودم چطوری نفهمیدم آی خدایا سرم درد میکرد قرصمو برداشتم انداختمشون تو دهنم لیوان سر کشیدم خدایا! این سر درد چرا ولم نمیکنه خیلی وقته که ازاون عمل حال به هم زن گذشته که صدایی دراتاقم اومد
من:بفرمایید
مک که مسئول دوربینا بود پسره خوش قیافه ای بود اومد داخل اصولا با شخصیت بود اما من ازش خوشم نمیومد برعکس بقیه کارمندا
مک:خانوم پلیسا اومدن
من:چی؟! مگه شکایت چیزی داشتیم هان! کیفیت محصولات خوب نبوده
مک:نمیدونم ولی اوضاع زیاد خوب نیستش آخه با یونیفرم اومدن
من:میتونی بری ممنون بابت خبرت
مک:خواهش میکنم
رفتش تف تو شانس تف وایستا امروز دستایی سورن خونی بوئ نکنه که وای نه اگه اون ببرن مام لو میریم که بع سرعت به سمت اتاق یویی رفتم
یویی:بریم اصلا ببینیم کین بعدا
رفتیم داخل سالن اصلی باورم نمیشد بعد از ده سال دیدمش دیدمش اما خیلی جذاب تر شده بود مخصوصا تو اون لباسایی پلیسی اما خیلی وقته راهمون از هم جدا شده بود همون موقع که همو ول کردیم وقتی شروع کردم به حرف زدن قشنگ معلوم بود متعجب شده بود قیافم خیلی تغییر کرده بود اما اون نه همون چشما همون قد اما هیکلی رو فرم تری الآن داشت
سورن اومد آنچنان اخمی کرده بود که گلاب به روتون بع خودم ریدم به جون خودم که به جون همین پسره خیلی خفن شدع بود برای اینکه ما خیط نشیم نگفت رئیس اونه که صدایی یه پسری اومد ماها که هیچی سورن هم با اون همه شوخ وشنگی و صدایی پس کلش سکوت کرده بود
میجو
من خیلی احمق بودم چطوری نفهمیدم آی خدایا سرم درد میکرد قرصمو برداشتم انداختمشون تو دهنم لیوان سر کشیدم خدایا! این سر درد چرا ولم نمیکنه خیلی وقته که ازاون عمل حال به هم زن گذشته که صدایی دراتاقم اومد
من:بفرمایید
مک که مسئول دوربینا بود پسره خوش قیافه ای بود اومد داخل اصولا با شخصیت بود اما من ازش خوشم نمیومد برعکس بقیه کارمندا
مک:خانوم پلیسا اومدن
من:چی؟! مگه شکایت چیزی داشتیم هان! کیفیت محصولات خوب نبوده
مک:نمیدونم ولی اوضاع زیاد خوب نیستش آخه با یونیفرم اومدن
من:میتونی بری ممنون بابت خبرت
مک:خواهش میکنم
رفتش تف تو شانس تف وایستا امروز دستایی سورن خونی بوئ نکنه که وای نه اگه اون ببرن مام لو میریم که بع سرعت به سمت اتاق یویی رفتم
یویی:بریم اصلا ببینیم کین بعدا
رفتیم داخل سالن اصلی باورم نمیشد بعد از ده سال دیدمش دیدمش اما خیلی جذاب تر شده بود مخصوصا تو اون لباسایی پلیسی اما خیلی وقته راهمون از هم جدا شده بود همون موقع که همو ول کردیم وقتی شروع کردم به حرف زدن قشنگ معلوم بود متعجب شده بود قیافم خیلی تغییر کرده بود اما اون نه همون چشما همون قد اما هیکلی رو فرم تری الآن داشت
سورن اومد آنچنان اخمی کرده بود که گلاب به روتون بع خودم ریدم به جون خودم که به جون همین پسره خیلی خفن شدع بود برای اینکه ما خیط نشیم نگفت رئیس اونه که صدایی یه پسری اومد ماها که هیچی سورن هم با اون همه شوخ وشنگی و صدایی پس کلش سکوت کرده بود
۲۸.۹k
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.