the backward harsh world دنیایی بیرحم وارونه پارت4
#the_backward_harsh_world #دنیایی_بیرحم_وارونه #پارت4
یویی
برپدرت صلوات مزخرف
من:چیشده بیا داخل
میجو:آم یویی پلیس اومده
رنگم پرید نکنه فهمیدن آخ خدایا
من:خوب بریم ببینیم چیه
وارد سالن اصلی شدیم
من:اینجا چی میخواین
پسری با پوست سفید گوشاش سه تاسوراخ داشت چشمایی تیرع رنگ جذابی داشتش
پسره:پوف باید به اینم توضیح بدیم
من:من مسئول روابط عمومی ومنشی شرکتم باید بدونم
پسره:پوف خدایا واسع دیدن رئیس شرکتتون اومدیم
من:قبلش هماهنگ کردین ؟
پسره:نه شغل ما ایجاد میکنه که ممکنه هرلحظه ...
میجو:اینجا یه شرکت امنیتی مهمه اولا دوما هرگونه لوازم الکترونیکی مربوط به اون اینجا تولید مونتاژ میشه باید درهرصورت وقت قبلی بگیرین
پسره:خوب پس یک وقت همین آلان برایی ما بگیر تا ده دیقه دیگه باشه
که صدایی یئون از پشتمون اومد
یئون:یا شما کر بودین یا ما منظورمون واضح نگفتیم الآن وقتی برایی دیدن ندارن رئیس
پسره:ما نامه داریم پس شما جغله ها چه بخواین چع نخوایین فرمانده رئیستون میبینه
من ویئون:خدا مرگم هنوز پادوهاش اینقدر پرون بده صبر
میجو:جونم اونی هایی هماهنگم
یهو وارد صدایی جروبحثمون بالا گرفت فقط امیدوارم لونا رفته باشه پیشش که بهش خبر بده بیاد اومد چه ابهتی جذابی داشت امروز این سورن
سورن:چه خبره اینجا، اینجا شرکته حموم عمومی که نیس یویی ویئون میجو چه خبر آقایون چی میخوان
من:آم این آقایون وقت قبلی نداشتن برای همون گفتن میخوان رئیس ببینن
سورن:خوب میتونین بدون وقت قبلی نمیشه!
که یهو صدایی یکیشون بدنمون لرزوند
یویی
برپدرت صلوات مزخرف
من:چیشده بیا داخل
میجو:آم یویی پلیس اومده
رنگم پرید نکنه فهمیدن آخ خدایا
من:خوب بریم ببینیم چیه
وارد سالن اصلی شدیم
من:اینجا چی میخواین
پسری با پوست سفید گوشاش سه تاسوراخ داشت چشمایی تیرع رنگ جذابی داشتش
پسره:پوف باید به اینم توضیح بدیم
من:من مسئول روابط عمومی ومنشی شرکتم باید بدونم
پسره:پوف خدایا واسع دیدن رئیس شرکتتون اومدیم
من:قبلش هماهنگ کردین ؟
پسره:نه شغل ما ایجاد میکنه که ممکنه هرلحظه ...
میجو:اینجا یه شرکت امنیتی مهمه اولا دوما هرگونه لوازم الکترونیکی مربوط به اون اینجا تولید مونتاژ میشه باید درهرصورت وقت قبلی بگیرین
پسره:خوب پس یک وقت همین آلان برایی ما بگیر تا ده دیقه دیگه باشه
که صدایی یئون از پشتمون اومد
یئون:یا شما کر بودین یا ما منظورمون واضح نگفتیم الآن وقتی برایی دیدن ندارن رئیس
پسره:ما نامه داریم پس شما جغله ها چه بخواین چع نخوایین فرمانده رئیستون میبینه
من ویئون:خدا مرگم هنوز پادوهاش اینقدر پرون بده صبر
میجو:جونم اونی هایی هماهنگم
یهو وارد صدایی جروبحثمون بالا گرفت فقط امیدوارم لونا رفته باشه پیشش که بهش خبر بده بیاد اومد چه ابهتی جذابی داشت امروز این سورن
سورن:چه خبره اینجا، اینجا شرکته حموم عمومی که نیس یویی ویئون میجو چه خبر آقایون چی میخوان
من:آم این آقایون وقت قبلی نداشتن برای همون گفتن میخوان رئیس ببینن
سورن:خوب میتونین بدون وقت قبلی نمیشه!
که یهو صدایی یکیشون بدنمون لرزوند
۱۸.۲k
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.