تو بهترینی
تو بهترینی
پارت3
یه پاساژ بزرگ نگه داشت
اوا:اردلان تو ماشین بمون ارسلان با من بیا
ارسلان:چشم خانم
ارسلان درو ماشین رو برام باز کرد وارد پاساژ شدیم خیلی گشتم چیزی پیدا نکردم چشمم خورد به یه دونه لباس سفید با شلوار صورتی خیلی خوشگل بود وارد مغازه شدم
فروشنده:سلام هههههه خانم رادان من طرفدار شما هستم
اوا:سلام اون لباسه پشت ویترین رو میخواستم
فروشنده:لباس خوبی رو انتخاب کردین اون لباس برای دنسه
لباسرو داد پوشیدمش خیلی بهم میومد خریدمش از پاساژ اومدیم بیرون رفتیم خونه دلارام رسیده بود
دلارام:کجا رفته بودی
اوا:لباس بخرم برای فردا
دلارام:مگه تود پشت صحنه لباش نداره برای چی خریدی؟
اوا:میدونم ولی خیلی به دلم نشست
لباس رو به دلارام نشون دادم
دلارام:اره خیلی خوشگله
اوا:شام بخوریم بریم بخوابیم
دلارام:من که گشنم نیست شب بخیر
دلارام رفت خوابید من خیلی گشنم بود زنگ زدم به سر اشپز مخصوصم
سراشپز:چیزی میل دارین خانم رادان
اوا:یه پیتزای ایتالیایی درست کن که خیلی قشنگمه فقط زود بیار
بلاخره غذا رو اورد اخ چقدر خوشم میاد از پیتزای ایتالیایی فقط نون،پنیر پیتزا،گوجه و ریحونه داشتم میخوردم که دلارام از وتاقش اومد بیرون
دلارام:عوضی اشغال داری بدون من پیتزا میخوری اونم ایتالیایی
دلاراگ بدو بدو اومد شروع کرد به خوردن
اوا:گشنت نبود که
دلارام:هرچی باشه نمیتونم از پیتزا بگذرم
پیتزا رو تموم کردیم
(صبح)
امشب کنسرت داشتم باید همچی عالی پیش میرفت
دلارام:اوا اوا
اوا:چته
از اتاق رفتم بیرون
دلارام:داشتم کسایی که توی کنسرتت هستن رو میدیدم که به نظرت کیو دیدم
اوا:من چه بدونم
دلارام:اقای هخامنش
اوا:اقای هخامن....
دلارام:اره بردیا همونی که توی دبیرستان دوستش داشتی
اوا:اون چرا میخوا بیار کنسرت من....
بچه ها من فردا میخوام برم مراسم ختم نمیتونم براتون پارت بزارم انشالله پس فردا براتون پارت ها بیشتری بزارم
پارت3
یه پاساژ بزرگ نگه داشت
اوا:اردلان تو ماشین بمون ارسلان با من بیا
ارسلان:چشم خانم
ارسلان درو ماشین رو برام باز کرد وارد پاساژ شدیم خیلی گشتم چیزی پیدا نکردم چشمم خورد به یه دونه لباس سفید با شلوار صورتی خیلی خوشگل بود وارد مغازه شدم
فروشنده:سلام هههههه خانم رادان من طرفدار شما هستم
اوا:سلام اون لباسه پشت ویترین رو میخواستم
فروشنده:لباس خوبی رو انتخاب کردین اون لباس برای دنسه
لباسرو داد پوشیدمش خیلی بهم میومد خریدمش از پاساژ اومدیم بیرون رفتیم خونه دلارام رسیده بود
دلارام:کجا رفته بودی
اوا:لباس بخرم برای فردا
دلارام:مگه تود پشت صحنه لباش نداره برای چی خریدی؟
اوا:میدونم ولی خیلی به دلم نشست
لباس رو به دلارام نشون دادم
دلارام:اره خیلی خوشگله
اوا:شام بخوریم بریم بخوابیم
دلارام:من که گشنم نیست شب بخیر
دلارام رفت خوابید من خیلی گشنم بود زنگ زدم به سر اشپز مخصوصم
سراشپز:چیزی میل دارین خانم رادان
اوا:یه پیتزای ایتالیایی درست کن که خیلی قشنگمه فقط زود بیار
بلاخره غذا رو اورد اخ چقدر خوشم میاد از پیتزای ایتالیایی فقط نون،پنیر پیتزا،گوجه و ریحونه داشتم میخوردم که دلارام از وتاقش اومد بیرون
دلارام:عوضی اشغال داری بدون من پیتزا میخوری اونم ایتالیایی
دلاراگ بدو بدو اومد شروع کرد به خوردن
اوا:گشنت نبود که
دلارام:هرچی باشه نمیتونم از پیتزا بگذرم
پیتزا رو تموم کردیم
(صبح)
امشب کنسرت داشتم باید همچی عالی پیش میرفت
دلارام:اوا اوا
اوا:چته
از اتاق رفتم بیرون
دلارام:داشتم کسایی که توی کنسرتت هستن رو میدیدم که به نظرت کیو دیدم
اوا:من چه بدونم
دلارام:اقای هخامنش
اوا:اقای هخامن....
دلارام:اره بردیا همونی که توی دبیرستان دوستش داشتی
اوا:اون چرا میخوا بیار کنسرت من....
بچه ها من فردا میخوام برم مراسم ختم نمیتونم براتون پارت بزارم انشالله پس فردا براتون پارت ها بیشتری بزارم
۳.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.