نامعشق یک طرفه

نام:عشق یک طرفه

جیمین:ببین ا.ت من دوست ندارم منو مجبور به این ازدواج کردن و هیچ حسی بهت ندارم و من از اون پسرایی نیستم که دوست دختر داشته باشم من از صبح تا شب سره کارمم و زیادم بهم نچسب(سرد)

ا.ت:چشم(ناراحت)

جیمین:خوبه بیا بریم بیرون مجبوریم قبول کنیم(سرد)

ا.ت:باشه

جیمین:خوبه(سرد)

از اتاق اومدیم بیرون و رفتیم پایین پیش خونوادهامون

م.ج:خب با این ازدواج موافق هستین دیگه؟

ا.ت و جیمین:بله

م.ت:خب عالیه

پ.ج:عروسی کی باشه بنظرتون؟

پ.ت:بنظر من پنج روز دیگه خوبه نظر شما چیه بچه ها؟

ا.ت:خیلی زود نیست؟

م.ت:نه خوبه

م.ج:موافقین؟

ا.ت و جیمین:بله

پ.ج:خوبه

نیم ساعت بعد

وقت شام بود و رفتیم پای میز شام

میخواستم پیش مامانم بشینم که پدرم گفت

پ.ت:برو پیش جیمین بشین

ا.ت:چشم

رفتم پیش جیمین نشستم یک نگاه سرد بهم

کرد و شروع به خوردن غذا کرد هعییی کاش

جیمین دوسم داشت مثل من که عاشقشم حتی جونمم میدم

م.ج:جیمین . ا.ت شما لازم نیست برین برای عروسی خرید کنید و لباس بخرید من و ملیدا (م.ت) همه چیز رو خریدیم

جیمین و ا.ت: خیلی ممنون

م.ت و م.ج:خواهش میکنیم

شاممون رو تموم کردیم و اونا رفتن
دیدگاه ها (۴)

نام:عشق یک طرفه به مادرم کمک کردم که میز رو جمع کنه ظرفارو ...

نام:عشق یک طرفه جیمین:اتاق رو به اون ا.ت نشون دادم خودمم رفت...

نام:عشق یک طرفه م.ت:بلاخره اومدن ا.ت برو در رو باز کنرفتم در...

نام:عشق یک طرفه که یهو گوشیم زنگ خورد ای بابا تازه توی حس رف...

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

پارت ۸۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط