خوشبختی چیز عجیبی نبود
خوشبختی چیز عجیبی نبود
گلدانها را از گلخانه به خانه آوردیم
روی خاک تازه جنگل پای آن شمعدانی عاشق دست کشیدم
و پناه بردیم به طلوع
در شرجی خاطره
خوشبختی چیز عجیبی نبود
فاصلهی میان دو فنجان چای
و لبخندی که
فردا روز تلخی نیست
اما این بوسههای بارانی
باشد برای روز نبودن
خوشبختی چیز عجیبی نبود...
گلدانها را از گلخانه به خانه آوردیم
روی خاک تازه جنگل پای آن شمعدانی عاشق دست کشیدم
و پناه بردیم به طلوع
در شرجی خاطره
خوشبختی چیز عجیبی نبود
فاصلهی میان دو فنجان چای
و لبخندی که
فردا روز تلخی نیست
اما این بوسههای بارانی
باشد برای روز نبودن
خوشبختی چیز عجیبی نبود...
۷۹۰
۰۴ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.