تو می خندی و تصویر از لبت را قاب می گیرم
تو می خندی و تصویر از لبت را قاب می گیرم
از آن کنج لبانت بوسه ای در خواب می گیرم
کنارم باش، بی خوابم، شب من بی سحر مانده
که امشب روشنی از چهره ی مهتاب می گیرم
ببین لبخند تلخم را، کمی با درد همراه است
نباشی با خیالت من گل از مرداب می گیرم
تو با من خاطراتی داشتی بی من کجا رفتی؟
ببینم گر تو را با گریه شعری ناب می گیرم
چه رویای قشنگی بود من در خواب می دیدم
بیا خوابم که من آرام دل بی تاب می گیرم
فراموشم نکن آغوش گرمت را نگیر از من
که از انگور چشمانت، شراب ناب میگیرم
تو را من دوست دارم نازنینم دوستت دارم
تو میخندی و تصویر از لبت را قاب می گیرم
شعروشراب
از آن کنج لبانت بوسه ای در خواب می گیرم
کنارم باش، بی خوابم، شب من بی سحر مانده
که امشب روشنی از چهره ی مهتاب می گیرم
ببین لبخند تلخم را، کمی با درد همراه است
نباشی با خیالت من گل از مرداب می گیرم
تو با من خاطراتی داشتی بی من کجا رفتی؟
ببینم گر تو را با گریه شعری ناب می گیرم
چه رویای قشنگی بود من در خواب می دیدم
بیا خوابم که من آرام دل بی تاب می گیرم
فراموشم نکن آغوش گرمت را نگیر از من
که از انگور چشمانت، شراب ناب میگیرم
تو را من دوست دارم نازنینم دوستت دارم
تو میخندی و تصویر از لبت را قاب می گیرم
شعروشراب
- ۲.۳k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط