پارت ۱۰
پارت ۱۰
ویو (ا.ت)
وقتی اومدیم بیرون دیدم یه نامه که خونی بود انگار یکی با دستای خونیش نامه رو گذاشته که جیمین رفت سمتش یهو جیغ زدم جیمین یهو برگشت هنوز نامه رو برنداشته بود
جیمین:چیشد حالت خوبه
ا.ت:جیمنا برندار
جیمین:اهههه برای این اوففف ا.ت از دست تو (جدی)
جیمین برداشت اما نشون من نداد وقتی جیمین داشت میخوند یهو اینقدر عصبانی شد که بلند گفت
جیمین:اههههه لعنت بهش ا.ت برای چی با اون کثافت میگشتی(جدی و با داد)
اشک تو چشمام جمع شده بود یهو اومد سمتم بغلم کرد موهای خیسم رو بوسید
جیمین:معذرت میخوام عزیزم عصبانی شدم
ا.ت:جیمین برای چی داد زدی چی تو اون نامه نوشته
جیمین:اههه ولش کن موهاتو خوشک کن لباس بپوش بیا پایین
ا.ت: چی جیمینا نمیخوای بگی چیشده
جیمین:نفس خانم لطفا گیر نده خب خودم این مشکلو حل میکنم
جیمین رفت بیرون منم رفتم لباس پوشیدم رفتم پایین دیدم جیمین نشسته رو صندلی رفتم.....
ویو (ا.ت)
وقتی اومدیم بیرون دیدم یه نامه که خونی بود انگار یکی با دستای خونیش نامه رو گذاشته که جیمین رفت سمتش یهو جیغ زدم جیمین یهو برگشت هنوز نامه رو برنداشته بود
جیمین:چیشد حالت خوبه
ا.ت:جیمنا برندار
جیمین:اهههه برای این اوففف ا.ت از دست تو (جدی)
جیمین برداشت اما نشون من نداد وقتی جیمین داشت میخوند یهو اینقدر عصبانی شد که بلند گفت
جیمین:اههههه لعنت بهش ا.ت برای چی با اون کثافت میگشتی(جدی و با داد)
اشک تو چشمام جمع شده بود یهو اومد سمتم بغلم کرد موهای خیسم رو بوسید
جیمین:معذرت میخوام عزیزم عصبانی شدم
ا.ت:جیمین برای چی داد زدی چی تو اون نامه نوشته
جیمین:اههه ولش کن موهاتو خوشک کن لباس بپوش بیا پایین
ا.ت: چی جیمینا نمیخوای بگی چیشده
جیمین:نفس خانم لطفا گیر نده خب خودم این مشکلو حل میکنم
جیمین رفت بیرون منم رفتم لباس پوشیدم رفتم پایین دیدم جیمین نشسته رو صندلی رفتم.....
۴.۶k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.