پارت ۸
پارت ۸
صبح
ویو (جیمین)
وقتی از خواب بیدار شدم ا.ت کنارم مثل یک جوجه کوچولو خودشو تو بغلم جا داده بود اینقدر کیوت بود که نمیتونستم از جام بلند شم برم شاش کنم😂(شوخی کردم)همین جوری بهش خیره شده بودم که یهو چشماشو به طرز کیوتی باز کرد همین جوری بهم خیره شده بود که گفتم
جیمین:صبح بخیر زندگیم
ا.ت:جیمین تو چیکار کردی (با یکم بغض)
جیمین:میدونم میدونم ا.ت من خیلی اذیتت کردم ببخشید ولی من از همون روزی که دیدمت برای اینکه بهت خیلی نزدیک باشم همش اذیتت میکردم برای همین تا ایکه این اواخر متوجه شدم اون جیهو عوضی زیاد داره بهت نزدیک میشه حتی یبارم دیدم که گونشو بوسیدی خیلی حسودیم شد برای همین تصمیم گرفتم که بدزدمت
ا.ت:قول میدی دیگه اذیتم نکنی
جیمین:قول میدم
ا.ت:خب حالا اجازه داری منو دوست داشته باشی (با لبخند)
جیمین:اوهه باعث افتخارم هست که عاشق یه همچین کیوتی باشم
ویو (ا.ت)
به حرفش خندیدم که یو محکم لبشو کوبید به لبم
ا.ت:اههه جیمینا چیکار میکنی
جیمین:این قدر کیوت نباش اخر دیدی کشتمت میوفتی رو دستم
به حرفش خندیدم
ا.ت:جیمین
جیمین:جونم
ا.ت:یه چیزه خیلی مهمی میخوام همین الان بگم
جیمین:بگو نفسم
ا.ت:اهههه نمیدونم چجوری باید بگم
جیمین:چی شده کسی اذیتت کرده حالت بده درد داری(بچم یکم حول شده دیگه به بزرگیتون ببخشین خودم ادبش میکنم🤣🤣)
ا.ت: اههه نه جیمینا آروم باش خوب من خیلی خیلی گشنمه
جیمین که چشماش گرد شده بود گفت.......
(بچه ها این وانشات ادامه داره چون به جاهایی میرسیم که میبینین جیمین از اول یه مافیا بوده کلا چیز های خیلی خیلی جالبی قراره بشنوین)
صبح
ویو (جیمین)
وقتی از خواب بیدار شدم ا.ت کنارم مثل یک جوجه کوچولو خودشو تو بغلم جا داده بود اینقدر کیوت بود که نمیتونستم از جام بلند شم برم شاش کنم😂(شوخی کردم)همین جوری بهش خیره شده بودم که یهو چشماشو به طرز کیوتی باز کرد همین جوری بهم خیره شده بود که گفتم
جیمین:صبح بخیر زندگیم
ا.ت:جیمین تو چیکار کردی (با یکم بغض)
جیمین:میدونم میدونم ا.ت من خیلی اذیتت کردم ببخشید ولی من از همون روزی که دیدمت برای اینکه بهت خیلی نزدیک باشم همش اذیتت میکردم برای همین تا ایکه این اواخر متوجه شدم اون جیهو عوضی زیاد داره بهت نزدیک میشه حتی یبارم دیدم که گونشو بوسیدی خیلی حسودیم شد برای همین تصمیم گرفتم که بدزدمت
ا.ت:قول میدی دیگه اذیتم نکنی
جیمین:قول میدم
ا.ت:خب حالا اجازه داری منو دوست داشته باشی (با لبخند)
جیمین:اوهه باعث افتخارم هست که عاشق یه همچین کیوتی باشم
ویو (ا.ت)
به حرفش خندیدم که یو محکم لبشو کوبید به لبم
ا.ت:اههه جیمینا چیکار میکنی
جیمین:این قدر کیوت نباش اخر دیدی کشتمت میوفتی رو دستم
به حرفش خندیدم
ا.ت:جیمین
جیمین:جونم
ا.ت:یه چیزه خیلی مهمی میخوام همین الان بگم
جیمین:بگو نفسم
ا.ت:اهههه نمیدونم چجوری باید بگم
جیمین:چی شده کسی اذیتت کرده حالت بده درد داری(بچم یکم حول شده دیگه به بزرگیتون ببخشین خودم ادبش میکنم🤣🤣)
ا.ت: اههه نه جیمینا آروم باش خوب من خیلی خیلی گشنمه
جیمین که چشماش گرد شده بود گفت.......
(بچه ها این وانشات ادامه داره چون به جاهایی میرسیم که میبینین جیمین از اول یه مافیا بوده کلا چیز های خیلی خیلی جالبی قراره بشنوین)
۳.۸k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.