(don't let me go) (اجازه، نده بروم)
#p79
+دختر جون با اجازه کی اومدی بیرون
٫٫با پرویی انگشت اشارش سمت خودش گرفت و جوابم داد٫٫
:با اجازه یوریم یعنی خودم
+میدونی من کیم؟
٫٫با یکم من او من جوابم داد٫٫
:میتونی خودتو معرفی کنی
٫٫به سمتش قدم برداشتم و یکم متمایلش قرار گرفتم٫٫
+من ملکه چوسان هستم و شمارو به جرم سرپیچی از دستورات ملکه دستگیر میکنم
:امپراطور اجازه این کار رو به شما نمیده
بعد گفتن این حرفش پا به فرار گذاشت
+چی دختر پرو وایسا بگیرمت از دست کی فرار میکنی
٫٫داشتم دنبالش میدویدم که سریع رفت پشت
اقامتگاه منم پشت سرش رفتم که هوسوک رو
دیدم ایستاده که خیلی عجیب یه گوشه ایستادن بود٫٫
+کجا فرستادیش؟
هوسوک:نمیدونم راجب کی حرف میزنی
+پس که نمیدونی
خواستم به سمتش برم که صدای یونگی پشت سرم شنیدم
_به به جناب جانگ هوسوک چه عجب از این طرفا
با تموم شدن جملش یوریم از پشت هوسوک بیرون اومد
و به طرف یونگی دوید
:بابا مامان میخواست منو دستگیر کنه
_ا/ت دخترم راست میگه تو میخواستی دستگیرش کنی
+اره یوریما بدون ندیمش داشت تو قصر میچرخید
هوسوک:اگه بحثتون تموم شد به منم توجه کنید
٫٫خواستم به طرف هوسوک برم که دستی دور پاهام تاب خورد برگشتم و با یه_جین رو به رو شدم
که صدای ندیمه که نفس نفس میزد بلند شد٫٫
×بانوی من خیلی گریه میکرد همش بهونتون میگرفت
+اشکال نداره
٫٫به سمت یه_جین خم شدم و تو بغلم گرفتمش٫٫
+پسر گلم بهونه میگرفت قربونش برم
:مامان تو پسرت بیشتر از من دوست داری باهات قهرم
+یوریما
روش برگردوند و به سمت یونگی رفت که یونگی تو بغلش بلندش کرد
:بابا به اون خانم بگو که من باهاش حرف نمیزنم
_یوریما مامان اذیت میکنی؟
هوسوک:خب مثل اینکه یادتون رفته من اینجام پس من میرم
+هوسوکا لوس نشو......دایون نیومد باهات؟
هوسوک:نه رفته خونه برادرش
_هوسوکا نگفتی چی شده سر صبح اومدی تو که به ما سر نمیزنی علکی
هوسوک: افرین زدی تو خال.....دارم بابا میشم(داد)
+جدی میگی؟
هوسوک: ارهههه
با حرفی که زد همه با هم رفتیم سمتش و بغلش کردیم
{خب دوستان داستان ماهم مثل هر داستان دیگه ای پایان خودش رو داشت امیدوارم دوست داشته باشید}
[END]
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
+دختر جون با اجازه کی اومدی بیرون
٫٫با پرویی انگشت اشارش سمت خودش گرفت و جوابم داد٫٫
:با اجازه یوریم یعنی خودم
+میدونی من کیم؟
٫٫با یکم من او من جوابم داد٫٫
:میتونی خودتو معرفی کنی
٫٫به سمتش قدم برداشتم و یکم متمایلش قرار گرفتم٫٫
+من ملکه چوسان هستم و شمارو به جرم سرپیچی از دستورات ملکه دستگیر میکنم
:امپراطور اجازه این کار رو به شما نمیده
بعد گفتن این حرفش پا به فرار گذاشت
+چی دختر پرو وایسا بگیرمت از دست کی فرار میکنی
٫٫داشتم دنبالش میدویدم که سریع رفت پشت
اقامتگاه منم پشت سرش رفتم که هوسوک رو
دیدم ایستاده که خیلی عجیب یه گوشه ایستادن بود٫٫
+کجا فرستادیش؟
هوسوک:نمیدونم راجب کی حرف میزنی
+پس که نمیدونی
خواستم به سمتش برم که صدای یونگی پشت سرم شنیدم
_به به جناب جانگ هوسوک چه عجب از این طرفا
با تموم شدن جملش یوریم از پشت هوسوک بیرون اومد
و به طرف یونگی دوید
:بابا مامان میخواست منو دستگیر کنه
_ا/ت دخترم راست میگه تو میخواستی دستگیرش کنی
+اره یوریما بدون ندیمش داشت تو قصر میچرخید
هوسوک:اگه بحثتون تموم شد به منم توجه کنید
٫٫خواستم به طرف هوسوک برم که دستی دور پاهام تاب خورد برگشتم و با یه_جین رو به رو شدم
که صدای ندیمه که نفس نفس میزد بلند شد٫٫
×بانوی من خیلی گریه میکرد همش بهونتون میگرفت
+اشکال نداره
٫٫به سمت یه_جین خم شدم و تو بغلم گرفتمش٫٫
+پسر گلم بهونه میگرفت قربونش برم
:مامان تو پسرت بیشتر از من دوست داری باهات قهرم
+یوریما
روش برگردوند و به سمت یونگی رفت که یونگی تو بغلش بلندش کرد
:بابا به اون خانم بگو که من باهاش حرف نمیزنم
_یوریما مامان اذیت میکنی؟
هوسوک:خب مثل اینکه یادتون رفته من اینجام پس من میرم
+هوسوکا لوس نشو......دایون نیومد باهات؟
هوسوک:نه رفته خونه برادرش
_هوسوکا نگفتی چی شده سر صبح اومدی تو که به ما سر نمیزنی علکی
هوسوک: افرین زدی تو خال.....دارم بابا میشم(داد)
+جدی میگی؟
هوسوک: ارهههه
با حرفی که زد همه با هم رفتیم سمتش و بغلش کردیم
{خب دوستان داستان ماهم مثل هر داستان دیگه ای پایان خودش رو داشت امیدوارم دوست داشته باشید}
[END]
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
۶.۷k
۰۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.