باید بگویم که دوست داشتن تو برایم شبیه باران های نیمه ی آ
باید بگویم که دوستداشتن تو برایم شبیه بارانهای نیمهی آبان است، یعنی انگار از پیش وجود داشته و تا ابد هم ادامه خواهدداشت.
من نه میخواهم و نه میتوانم و نه حتی به این فکر میکنم که دیگر دوستت نداشتهباشم.
دوستت دارم بی آن که بخواهمت، و این رنج که هدیه توست، مرا همچنان که فرسوده میکند، زیبا نیز خواهدکرد.
چنان که بوسههای آفتاب نخست ناراستیهای قامت آدمبرفی را آب میکند و بعد او را میان دو بوسهی گرم خواهد کشت.
من در دوستداشتن تو زندگی میکنم،
بومی علاقه به تو هستم،
و در این قبیلهی یکنفره سرخوشم از این که آواز ناشنیدهای باشم برایت، حتی اگر نفهمی برای این که لبانت زمزمهام کنند چه بیتابم.
به تماشاکردنت ادامه خواهم داد.
به لبخندزدن وقت دیدن اسمت روی مطب دکتری که همنام توست اما مثل تو شفادهنده نیست و از نسخههای طولانیش ملال میروید.
به گرم شدن از شنیدن صدای تو در دوردستترین جزایر ذهنم.
📌دنیا با همه قشنگیهایش معمولا چه جای مزخرفی است برای عاشقی کردن.
بخواب زن، به فردای دیدار و وسیعتر شدن دوری فکر نکن. خدای زنان عاشق هم بزرگ است...
من نه میخواهم و نه میتوانم و نه حتی به این فکر میکنم که دیگر دوستت نداشتهباشم.
دوستت دارم بی آن که بخواهمت، و این رنج که هدیه توست، مرا همچنان که فرسوده میکند، زیبا نیز خواهدکرد.
چنان که بوسههای آفتاب نخست ناراستیهای قامت آدمبرفی را آب میکند و بعد او را میان دو بوسهی گرم خواهد کشت.
من در دوستداشتن تو زندگی میکنم،
بومی علاقه به تو هستم،
و در این قبیلهی یکنفره سرخوشم از این که آواز ناشنیدهای باشم برایت، حتی اگر نفهمی برای این که لبانت زمزمهام کنند چه بیتابم.
به تماشاکردنت ادامه خواهم داد.
به لبخندزدن وقت دیدن اسمت روی مطب دکتری که همنام توست اما مثل تو شفادهنده نیست و از نسخههای طولانیش ملال میروید.
به گرم شدن از شنیدن صدای تو در دوردستترین جزایر ذهنم.
📌دنیا با همه قشنگیهایش معمولا چه جای مزخرفی است برای عاشقی کردن.
بخواب زن، به فردای دیدار و وسیعتر شدن دوری فکر نکن. خدای زنان عاشق هم بزرگ است...
۲۱۳.۶k
۱۸ آذر ۱۴۰۰