تو عزیزترین رنج اخیر منی

تو عزیزترین رنج اخیر منی.
زیباترین زخم.
دلخواه‌ترین غم.
فرقی نمی‌کند لبانت کدام کلمه را برای کدام آدم خوشبخت بگویند، صدای تو مزار من است تا ابد. صدای تو، که یک لالایی را از من بی‌خواب دریغ کرده در قرون بی‌خوابی.
من یاد گرفته‌ام گاهی به تو فکر نکنم، به لبخند گرمت نگاه نکنم و یادم نیاید مخترع "لبخند کج توامان" تو هستی.
من یاد گرفته‌ام درباره دوست داشتن تو با کسی سخن نگویم، و این رنج مرا قایق پوسیده ساحل کرده، جامانده لب دریا، مشغول تماشا و سکوت و فرسایش.
با این همه، همان‌طور که پیش‌تر برایت گفته بودم، دیدن تو به بیرون آمدن از غار و زخمی بازگشتن به انتهای تاریکی می‌ارزد. خوب است که دوست داشتنت سهم من است.
حالادرگیری ذهنی بزرگ من این است، آیا کسی که درخانه تو در مجاورت توست وتو را می‌نوشد از حجم خوشبختی خود خبر دارد؟



📌نوشته بود : کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی ؟
نوشتم : از جنگ ها برگشته ام ، با زخم ها و موی سپید و یادگرفته ام صبور باشم و به تماشا قانع...
دیدگاه ها (۲۷۵)

گند زدی. هی گفتی بیا بیرون از غار، بیا تماشا کن، حرف بزن، حر...

من دوست دارم تماشات کنم، همین.یعنی می خوام بگم عین غروبی تو،...

نهنگی که در ساحل جاگذاشتی بسیار پوسیده، حضرت شاه‌ماهی. بسیار...

باید بگویم که دوست‌داشتن تو برایم شبیه باران‌های نیمه‌ی آبان...

پارت ۷۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط