پارت
پارت1
اسم من آی تسوکی هست که اگه به ژاپنی ترجمه اش کنی میشه عشق ماه من از وقتی به دنیا اومدم راجب زندگی قبلیم چیزی نمیدونستم اما وقتی تو این دنیا به دنیا اومدم جادوگر های شهر و کل مردم یکجا بودن و تا اونجایی که با این جسته کوچیم منظورم اینه که هنوز یک روزه که به دنیا آمدم پدرم پادشاه و دو تا برادر بزرگ تر دارم و وقتی به دنیا اومدم مادرم فوت کرد و تو این دنیا رسم هست که فرزند دختر امپراطور باید با ماه قرارداد ببنده و عروس ماه بشه تسوکی به معنای ما هست و امروز روزی هست که وجود و روح من رو به ماه پیشکش میکنن ولی هنوز بدن نیمی از روحم رو به ماه نمیدن تا وقتی بیست سالم بشه اونوقت نیمه دیگر روحم با بدنم ناپدید میشه و به ماه میره این وضیفه زندگی ما دخترهای موسفید و چشم های قرمز امپراطوریه و این واقعا دردناکه من حتی نمیدونم تو این زندگی چه اتفاق هایی قرار برام بیوفته صدا جمعیت مردم انقدر بلند بود که سردرد گرفتم آه یادم رفت بگم چطور قرارداد باید ببندم قراره تو هر سن از زندگیم یک قطره خون از من بگیرن و بریزن داخل دیگ پر آب رو آتیش و این کار وقتی که ماه کامله انجام میدن و در موقع ماه گرفتگی من رو به بلند ترین مکان میبرن تا برای ماه دعا کنم و وقتی بیست سالم بشه در همون مکان ناپدید میشم و به پیش ماه میرم اما فقط بیست سال باید زندگی کنم چرا.........
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
اسم من آی تسوکی هست که اگه به ژاپنی ترجمه اش کنی میشه عشق ماه من از وقتی به دنیا اومدم راجب زندگی قبلیم چیزی نمیدونستم اما وقتی تو این دنیا به دنیا اومدم جادوگر های شهر و کل مردم یکجا بودن و تا اونجایی که با این جسته کوچیم منظورم اینه که هنوز یک روزه که به دنیا آمدم پدرم پادشاه و دو تا برادر بزرگ تر دارم و وقتی به دنیا اومدم مادرم فوت کرد و تو این دنیا رسم هست که فرزند دختر امپراطور باید با ماه قرارداد ببنده و عروس ماه بشه تسوکی به معنای ما هست و امروز روزی هست که وجود و روح من رو به ماه پیشکش میکنن ولی هنوز بدن نیمی از روحم رو به ماه نمیدن تا وقتی بیست سالم بشه اونوقت نیمه دیگر روحم با بدنم ناپدید میشه و به ماه میره این وضیفه زندگی ما دخترهای موسفید و چشم های قرمز امپراطوریه و این واقعا دردناکه من حتی نمیدونم تو این زندگی چه اتفاق هایی قرار برام بیوفته صدا جمعیت مردم انقدر بلند بود که سردرد گرفتم آه یادم رفت بگم چطور قرارداد باید ببندم قراره تو هر سن از زندگیم یک قطره خون از من بگیرن و بریزن داخل دیگ پر آب رو آتیش و این کار وقتی که ماه کامله انجام میدن و در موقع ماه گرفتگی من رو به بلند ترین مکان میبرن تا برای ماه دعا کنم و وقتی بیست سالم بشه در همون مکان ناپدید میشم و به پیش ماه میرم اما فقط بیست سال باید زندگی کنم چرا.........
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
- ۳.۲k
- ۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط