پارت
پارت2
(نویسنده: امپراطور نام: نارو تسوکی سن: 30 مو های قرمز و یکی از چشم هاش قرمز اون یکی سفید / ملکه نام : ماری تسوکی سن 28 مو های مشکی و چشم های آبی خدا ببامرزه ملکه رو T_T / پرنس اول نام: هاکورو تسوکی سن 2 هاکو صداش میکنن مو های مشکی و چشم های آبی به مادرش رفته / پرنس دوم نام : هاروکی تسوکی سن 1 هارو صداش میکنن مو های مشکی و چشم های قرمز / پرنسس نام: آی تسوکی سن: تازه یک روزشه مو های سفید و چشم های قرمز)
همون موقع امپراطور و دوتا پسراش اومدن بالا سرم که یه نفر من رو برداشت از لباساشون معلوم بود کشیش هستن بلند کرد و رو به آسمان بالا برد و گفت حالا وقت گرفتن خون هست یکی از کشیش ها یه سوزن خیلی ریز آورد به انگستم زد در حد یک قطره خون رو گرفت و ریخت تو دیگ کل آب دیگ رنگ خون شد خون ها از طریق بخار به آسمان میرفت حالا دیگه رسما بدبخت شدم حالا که فکر میکنم ملکه دیروز از دنیا رفته بخاطر همینه امپراطور و بقیه لباس مشکی پوشیده بودن خب بعد از مراسم من رو به اتاقم بردن و دیگه امپراطور و برادر هام رو ندیدم
4سال بعد.....
امروز من چهار ساله شدم و هنوز امپراطور و برادرها رو ندیدم الان چهار ساله هاکو الان 6 سالشه و هارو 5 سال و منم شدم 4 ساله واقعا سخته که تو هر تولدت تنها باشی T_T ......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
(نویسنده: امپراطور نام: نارو تسوکی سن: 30 مو های قرمز و یکی از چشم هاش قرمز اون یکی سفید / ملکه نام : ماری تسوکی سن 28 مو های مشکی و چشم های آبی خدا ببامرزه ملکه رو T_T / پرنس اول نام: هاکورو تسوکی سن 2 هاکو صداش میکنن مو های مشکی و چشم های آبی به مادرش رفته / پرنس دوم نام : هاروکی تسوکی سن 1 هارو صداش میکنن مو های مشکی و چشم های قرمز / پرنسس نام: آی تسوکی سن: تازه یک روزشه مو های سفید و چشم های قرمز)
همون موقع امپراطور و دوتا پسراش اومدن بالا سرم که یه نفر من رو برداشت از لباساشون معلوم بود کشیش هستن بلند کرد و رو به آسمان بالا برد و گفت حالا وقت گرفتن خون هست یکی از کشیش ها یه سوزن خیلی ریز آورد به انگستم زد در حد یک قطره خون رو گرفت و ریخت تو دیگ کل آب دیگ رنگ خون شد خون ها از طریق بخار به آسمان میرفت حالا دیگه رسما بدبخت شدم حالا که فکر میکنم ملکه دیروز از دنیا رفته بخاطر همینه امپراطور و بقیه لباس مشکی پوشیده بودن خب بعد از مراسم من رو به اتاقم بردن و دیگه امپراطور و برادر هام رو ندیدم
4سال بعد.....
امروز من چهار ساله شدم و هنوز امپراطور و برادرها رو ندیدم الان چهار ساله هاکو الان 6 سالشه و هارو 5 سال و منم شدم 4 ساله واقعا سخته که تو هر تولدت تنها باشی T_T ......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
- ۱.۸k
- ۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط