𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
[Part ۱۰ ]
[پرش زمانی به خونه ، شب]
☆بچه ها ببخشید هی پرش زمانی میدم چون اتفاق خاصی نمیوفته ، برای اینکه براتون خسته کننده نشه پرش زمانی میدم☆
[لباس خواب ارورا رو میزارم]
ارورا : هوفففف ، حوصله ام سر رفت همهتونم که تو گوشی این[ناراحت]
ارورا : میاید جرعت حقیقت ؟
وول و هانول : پایه ام
ارورا : لئو ؟
لئو : هستم
ارورا : کانگ؟
کانگ : اوک
ارورا : سوهو ؟
سوهو : نچ
ارورا : سوهو یااااااا ، لطفااااا[🥹]
سوهو : نمیفهمم تو همیشه سرد و ناراحت بودی چیشده عوض شدی؟
ارورا : بعضی وقتا تغییر لازمه، توعم یه امتحانی بکن شاید برای توعم جواب داد
سوهو : نچ
ارورا : یاااااا ، باش تغییر نکن حدقل بیا بازی کنیم
هانول : ولش کن اون همینه همیشه بُت
ارورا : واقعا میخوای خواهرت همیشه اینطوری تورو معرفی کنه؟ [دم گوشش میگه]
سوهو : هوفففف باشه میام
ارورا : یوهووووو
همه نشستیم من هانول سمت راست من بود سوهو سمت چپم ، نگا های کانگ و به خوبی حس میکردم ولی بیخیالش شدم .
هانول بطری رو چرخوند افتاد به وول و سوهو
وول : جرعت یا حقیقت ؟
سوهو : حقیقت
وول : خب بگو ببینم سوهو خان ، رو کسی کراشی؟
سوهو : الان این چه سوالی بود؟
که همه باهم داد زدیم : بگو ، بگو
سوهو : باشه بابا میگم ، آره
ارورا : اووووو ، اون دختره خوش شانس کیه؟
هانول : یااااااا حدقل به خواهرت میگفتی
رفتیم راند ۲ افتاد به هانول و کانگ
هانول : خب آقای مین بگو ببینم ، جرعت یا حقیقت؟
کانگ : هوفففف ، حقیقت
هانول : تا حالا عاشق شدی؟؟؟
کانگ : کلا سوال درباره دختراس نه؟
هانول : ارهههه ، جواب بدههههه
کانگ : آره خب
وول : یااااا اینجا همه عاشق شدن [ناراحت]
ارورا : باشه حالا فاز غم نگیر
یک بار دیگه بطری چرخید افتاد به من و لئو
لئو : خب ملکه بگو ببینم ، جرعت یا حقیقت؟
ارورا : جرعت
هانول و وول : اووووووو
لئو : یه شات alkol بخور
ارورا : سخت تر نبود
شات و پر کردمو یه کلشو سر کشیدم
خلاصه یه کم دیگه جرعت حقیقت بازی کردیمو هر کی رفت اتاقشو خوابید
[پرش زمانی به صبح ]
☆پارت بعدی رم میزارمممممم☆
[Part ۱۰ ]
[پرش زمانی به خونه ، شب]
☆بچه ها ببخشید هی پرش زمانی میدم چون اتفاق خاصی نمیوفته ، برای اینکه براتون خسته کننده نشه پرش زمانی میدم☆
[لباس خواب ارورا رو میزارم]
ارورا : هوفففف ، حوصله ام سر رفت همهتونم که تو گوشی این[ناراحت]
ارورا : میاید جرعت حقیقت ؟
وول و هانول : پایه ام
ارورا : لئو ؟
لئو : هستم
ارورا : کانگ؟
کانگ : اوک
ارورا : سوهو ؟
سوهو : نچ
ارورا : سوهو یااااااا ، لطفااااا[🥹]
سوهو : نمیفهمم تو همیشه سرد و ناراحت بودی چیشده عوض شدی؟
ارورا : بعضی وقتا تغییر لازمه، توعم یه امتحانی بکن شاید برای توعم جواب داد
سوهو : نچ
ارورا : یاااااا ، باش تغییر نکن حدقل بیا بازی کنیم
هانول : ولش کن اون همینه همیشه بُت
ارورا : واقعا میخوای خواهرت همیشه اینطوری تورو معرفی کنه؟ [دم گوشش میگه]
سوهو : هوفففف باشه میام
ارورا : یوهووووو
همه نشستیم من هانول سمت راست من بود سوهو سمت چپم ، نگا های کانگ و به خوبی حس میکردم ولی بیخیالش شدم .
هانول بطری رو چرخوند افتاد به وول و سوهو
وول : جرعت یا حقیقت ؟
سوهو : حقیقت
وول : خب بگو ببینم سوهو خان ، رو کسی کراشی؟
سوهو : الان این چه سوالی بود؟
که همه باهم داد زدیم : بگو ، بگو
سوهو : باشه بابا میگم ، آره
ارورا : اووووو ، اون دختره خوش شانس کیه؟
هانول : یااااااا حدقل به خواهرت میگفتی
رفتیم راند ۲ افتاد به هانول و کانگ
هانول : خب آقای مین بگو ببینم ، جرعت یا حقیقت؟
کانگ : هوفففف ، حقیقت
هانول : تا حالا عاشق شدی؟؟؟
کانگ : کلا سوال درباره دختراس نه؟
هانول : ارهههه ، جواب بدههههه
کانگ : آره خب
وول : یااااا اینجا همه عاشق شدن [ناراحت]
ارورا : باشه حالا فاز غم نگیر
یک بار دیگه بطری چرخید افتاد به من و لئو
لئو : خب ملکه بگو ببینم ، جرعت یا حقیقت؟
ارورا : جرعت
هانول و وول : اووووووو
لئو : یه شات alkol بخور
ارورا : سخت تر نبود
شات و پر کردمو یه کلشو سر کشیدم
خلاصه یه کم دیگه جرعت حقیقت بازی کردیمو هر کی رفت اتاقشو خوابید
[پرش زمانی به صبح ]
☆پارت بعدی رم میزارمممممم☆
۹.۸k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.