پارت ۲ : جونگ کوک از اتاق اومد بیرون و جیهوپ منو هول داد
پارت ۲ : جونگ کوک از اتاق اومد بیرون و جیهوپ منو هول داد رو مبل اینقدر که خسته بودم تعادلم به هم خورد و روی مبل افتادم جونگ کوک گفت : اووووو چرا اینطوری شدی من : منظورت من بودم درسته جونگ کوک : بله خانم نایکا با شما بودم از روی مبل بلند نشدم جونگ کوک اومد جلو من گفتم : جونگ کوک الان خسته ام جونگ کوک : میشه بگی دیروز چیکار کردی که الان اینقدر خسته ای من : دیروز اام یادم نیستش میگم خسته ام هیچی یادم نمیاد جونگ کوک : الان کی گفته بیای من بلند شدم و گفتم : تو نمیدونی کی منو بیدار بعدم گفته بیام اینجا جونگ کوک : حتماً وی گفته بیای اینجا آره وی : بله من گفتم بیاد اینجا وی درو باز کردو گفت : شنیدنی که من گفتم بیاد اینجا جیهوپ : شما چرا گفتی بیاد اینجا وی : یعنی چه این بچه نباید یاد بگیره که نگه خسته است جونگ کوک : خوب میتونه اینجا بخوابه ؟؟؟ وی : من میخواستم یکم راه بره یکم بیرون رو نگا کنه همین جیهوپ : پس حله نایکا میره میخوابه من وی و جونگ کوک فیلم میبینیم من : اِ میشه منم فیلم ببینم جونگ کوک منو بغل کرد و گفت : نه شما برو بخواب منو برد تو اتاق و گذاشت رو تخت
من : حالا چرا نگذاشتی فیلم ببینم جونگ کوک : چون من میگم من : یعنی اگه التماس کنم بازم نه یا نظرت عوض میشه
جونگ کوک : وقتی میگم بخواب دیگه نباید حرفی بزنی و باید
به حرف بزرگتر از خودت گوش بدی
من : حالا چرا نگذاشتی فیلم ببینم جونگ کوک : چون من میگم من : یعنی اگه التماس کنم بازم نه یا نظرت عوض میشه
جونگ کوک : وقتی میگم بخواب دیگه نباید حرفی بزنی و باید
به حرف بزرگتر از خودت گوش بدی
۱۲۳.۴k
۱۶ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.