اسم عشق یک مافیا

اسم: عشق یک مافیا
پارت ۶
ویو رونا: و متوجه شدم یکی داره تعقیبم می‌کنه یکم ترسیدم ولی به داداشم چیزی نگفتم مطمئن بودم اگه بهش بگم الان می‌خواد استرس بگیره و بترسه برای همین چیزی بهش نگفتم بعد از اینکه یکم خرید کردیم داداشم گفت که بیا با بچه‌ها به بار بریم منم مین هو خبر کردم
(ویو بار )
سوجون: هر چقدر با لیا تماس میگیرم جواب نمی ده ( با دوست دخترش هست )
رونا: برو پیشش.....
سوجون: اما تو تنها می می مونی
رونا : مین هو هست نگران نباش
مین: راست میگه تو برو نگران نباش خودم برش می گردونم
سوجون: اوک بای من برم
رونا: بای داداش
بعد که داداشم رفت تا خودم مین هو یکم ویسکی خوردیم و حرف زدیم ولی هر دفعه حس می کنم یکی دنبالم هست یکم ترسیدم چرا حس می کنم یکی دنبالم چرا حس می کنم یکی داره نگام می کنه

( ناشناس)


- آخ آخ دختره دوباره با این عوضی دیدمت وقتی برای من شی تلافی اینا سرت در میارم
- چقدر دیگه باید تعقیبت کنم دیگه داره صبرم تموم میشه ( عصبی)

- دختره هرزه این چه لباسیه پوشید ( عصبی )


ویو رونا: وای مین هو زیاد روی کرد حالا یکی باید جمعش کنه ولش بزار یکم دیگه بخور بعد خودم میبرمش....... دوباره نگاه سنگینی روی خودم حس کردم برگشت دیدم استاد نشسته..... استاد جئون چرا اینجوری نگاه می کنه...... وقتی متوجه شد دارم نگاش می کنم سرش برگردوند و بعد بلند شد اومد سمتم
جونگ کوک : اینجا چیکار می کنی ( عصبی)
رونا: استاد....شما چرا عصبانی هستید.
جونگ کوک: ...................................




حمایت یادتون نره قشنگام 🦋✨
دوستون دارم ✨🦋
ممنون بابت حمایت 🦋✨
دیدگاه ها (۷)

اسم : عشق یک مافیا پارت ۷جونگ کوک: اینجا چیکار می کنی ( عصبی...

اسم : عشق یک مافیا پارت ۸ ویو رونا: امروز هم مثل روزهای دیگه...

اسم : عشق یک مافیا پارت ۵ ویو رونا: مثل همیشه صبح زود بلند ش...

اسم: عشق یک مافیا پارت ۴وای استاد همون پسری که نجاتم داد که ...

⁷𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 اومدن سر میز نشستن که اصن اون حال ...

تکپارتی کوکاخرین ستاره🌠💔زمستون بود هوا سرد بود و فقط صدای با...

نام فیک: عشق مخفیPart: 27ویو سنا*باید به دال خبر بدم و بگم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط