Part 8
Part 8
فیک کلید عشق 🗝️❤️
بله؟!
_خانم کیم ا/ت؟
بله خودم هستم
_ببخشید میخواستم بگم نتایج اشتباه اعلام شده
یعنی چی؟
_یعنی اینکه شما ارشد میکاپ و مدیریت کارها شدید
چییییی؟!
واقعااااا؟
_بله
باشه خیلی ممنون چه ساعتی باید بیام؟
_فردا راس ساعت ۸ کمپانی باشید
چشم
گوشیو قطع کردم
از شدت خوشحالی نمیتونستم حرف بزنم
جیغ بلندی از خوشحالی کشیدم که یونجو به طرفم اومد
ماجرا رو برای یونجو تعریف کردم اون از من خوشحال تر شده بود
همو بغل کرده بودیم و جیغ میزدیم
بهترین خبر دنیا بود
از اونجایی که آخرین روز بیکاریم بود باهم رفتیم بیرون تا جشن بگیریم
به یه کافه ی شیک رفتیم
پسری جلوی میز ما نشسته بود ولی پشتش به ما بود
واو حنی از پشتم جذاب بود
به خودم اومدم و از مِنو غذامو انتخاب کردم
همش نگاهم به اون پسره بود که گارسون غذا رو آورد
شروع کردم به خوردن غذا
غذامون همزمان با اون پسر تموم شد
یونجو رفته بود حساب کنه
منم داشتم وسایلامونو جمع میکردم
که برم پیش یونجو که پام گیر کرد به صندلی و خوردم به اون پسره
پسره با نگرانی نشست و وسایلامو جمع کرد و گفت حالت خوبه؟
سرمو بالا آوردم
چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم
چطور ممکنه یه آدم انقد جذاب باشه
یعنی از بهشت اومده؟
شبیه فرشته ها بود
انقد محوش شده بودم که نمیتونستم حرف بزنم
حتی واسه یک ثانیه هم نمیتونستم نگاهمو ازش بگیرم
با صدای یونجو به خودم اومدم و آب دهنمو قورت دادم و خودمو جمع و جور کردم
بلند شدم و از پسره معذرت خواهی کردم
رسیدیم خونه هوا تقریباً تاریک شده بود
کارامو کردم و واسه فردا آماده شدم
رفتم بخوابم چون صبح زود باید بیدار میشدم
رو تختم دراز کشیده بودم
مُدام صورت پسره جلوی چشمم بود حتی واسه یک لحظه نمیتونستم بهش فکر نکنم
آیگو ا/ت بگیر بخواب تو چت شده
با فکر کردن به اون صحنه خوابم برد
۶:۳۰ صبح :
با صدای هشدار گوشیم از خواب بیدار شدم ، دست و صورتم رو شستم و سر میز صبحانه نشستم
صبحانمو خوردم و رفتم یه دوش کوتاه گرفتم
موهامو خشک کردم
نگاهی به ساعت انداختم
ساعت ۷ بود
خوب هنوز وقت دارم
یه آرایش ملیح کردم و یه رژ صورتیه خوش رنگ زدم
بوی توت فرنگی میداد از بوش خیلی خوشم میومد
یه لباس آستین کوتاهه سفید با شلوار لی تنگ پوشیدم
از اونی که فکر میکردم خوشگل تر شده بودم
خودمم عاشق خودم شده بودم چه برسه بقیه
با لبخند وسایلامو برداشتم و بعد از خدافظی با یونجو به سمت کمپانی حرکت کردم....
فیک کلید عشق 🗝️❤️
بله؟!
_خانم کیم ا/ت؟
بله خودم هستم
_ببخشید میخواستم بگم نتایج اشتباه اعلام شده
یعنی چی؟
_یعنی اینکه شما ارشد میکاپ و مدیریت کارها شدید
چییییی؟!
واقعااااا؟
_بله
باشه خیلی ممنون چه ساعتی باید بیام؟
_فردا راس ساعت ۸ کمپانی باشید
چشم
گوشیو قطع کردم
از شدت خوشحالی نمیتونستم حرف بزنم
جیغ بلندی از خوشحالی کشیدم که یونجو به طرفم اومد
ماجرا رو برای یونجو تعریف کردم اون از من خوشحال تر شده بود
همو بغل کرده بودیم و جیغ میزدیم
بهترین خبر دنیا بود
از اونجایی که آخرین روز بیکاریم بود باهم رفتیم بیرون تا جشن بگیریم
به یه کافه ی شیک رفتیم
پسری جلوی میز ما نشسته بود ولی پشتش به ما بود
واو حنی از پشتم جذاب بود
به خودم اومدم و از مِنو غذامو انتخاب کردم
همش نگاهم به اون پسره بود که گارسون غذا رو آورد
شروع کردم به خوردن غذا
غذامون همزمان با اون پسر تموم شد
یونجو رفته بود حساب کنه
منم داشتم وسایلامونو جمع میکردم
که برم پیش یونجو که پام گیر کرد به صندلی و خوردم به اون پسره
پسره با نگرانی نشست و وسایلامو جمع کرد و گفت حالت خوبه؟
سرمو بالا آوردم
چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم
چطور ممکنه یه آدم انقد جذاب باشه
یعنی از بهشت اومده؟
شبیه فرشته ها بود
انقد محوش شده بودم که نمیتونستم حرف بزنم
حتی واسه یک ثانیه هم نمیتونستم نگاهمو ازش بگیرم
با صدای یونجو به خودم اومدم و آب دهنمو قورت دادم و خودمو جمع و جور کردم
بلند شدم و از پسره معذرت خواهی کردم
رسیدیم خونه هوا تقریباً تاریک شده بود
کارامو کردم و واسه فردا آماده شدم
رفتم بخوابم چون صبح زود باید بیدار میشدم
رو تختم دراز کشیده بودم
مُدام صورت پسره جلوی چشمم بود حتی واسه یک لحظه نمیتونستم بهش فکر نکنم
آیگو ا/ت بگیر بخواب تو چت شده
با فکر کردن به اون صحنه خوابم برد
۶:۳۰ صبح :
با صدای هشدار گوشیم از خواب بیدار شدم ، دست و صورتم رو شستم و سر میز صبحانه نشستم
صبحانمو خوردم و رفتم یه دوش کوتاه گرفتم
موهامو خشک کردم
نگاهی به ساعت انداختم
ساعت ۷ بود
خوب هنوز وقت دارم
یه آرایش ملیح کردم و یه رژ صورتیه خوش رنگ زدم
بوی توت فرنگی میداد از بوش خیلی خوشم میومد
یه لباس آستین کوتاهه سفید با شلوار لی تنگ پوشیدم
از اونی که فکر میکردم خوشگل تر شده بودم
خودمم عاشق خودم شده بودم چه برسه بقیه
با لبخند وسایلامو برداشتم و بعد از خدافظی با یونجو به سمت کمپانی حرکت کردم....
۲۲.۰k
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.