پرده ی توری برف
پرده ی توری #برف
جلو پنجره آویخته است .
#مرد ، با #خاطره ی عشقی دور
مانده #سرگرم در این روز #زمستانی #سرد
#یادها می ریزند
از سر شاخه ی اندیشه ی او
برگ هایی همه #زرد
#زن ، در این سوی #اتاق
مانده تنها با خویش
#عشق او خاطره ی دوری نیست
زیر #چشم او را ، افسوس کنان می نگرد
بر لبش می گذرد :
" وه چه نزدیک و چه دوری از من "! مرد ، تنها در خویش
#بی_صدا می گوید :
#خیره در چشم خیالی که به او می خندد
می کشد آهی و #لب می بندد "
" وه چه دوری و چه نزدیک به من " !
پرده ی نازک #اشک
جلو پنجره ی چشم زن آویخته است
_
#میمنت_میرصادقی #میمنت_میر_صادقی #میمنت #میرصادقی #میر_صادقی
پ.ن:آدم که دلتنگ می شود
زود به زود می میرد
_
#هادی_قنبرزاده #هادی_قنبر_زاده #هادی #قنبرزاده #قنبر_زاده
جلو پنجره آویخته است .
#مرد ، با #خاطره ی عشقی دور
مانده #سرگرم در این روز #زمستانی #سرد
#یادها می ریزند
از سر شاخه ی اندیشه ی او
برگ هایی همه #زرد
#زن ، در این سوی #اتاق
مانده تنها با خویش
#عشق او خاطره ی دوری نیست
زیر #چشم او را ، افسوس کنان می نگرد
بر لبش می گذرد :
" وه چه نزدیک و چه دوری از من "! مرد ، تنها در خویش
#بی_صدا می گوید :
#خیره در چشم خیالی که به او می خندد
می کشد آهی و #لب می بندد "
" وه چه دوری و چه نزدیک به من " !
پرده ی نازک #اشک
جلو پنجره ی چشم زن آویخته است
_
#میمنت_میرصادقی #میمنت_میر_صادقی #میمنت #میرصادقی #میر_صادقی
پ.ن:آدم که دلتنگ می شود
زود به زود می میرد
_
#هادی_قنبرزاده #هادی_قنبر_زاده #هادی #قنبرزاده #قنبر_زاده
۲.۶k
۰۴ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.