خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

عاشقانه ها

.

.
.
به کوچه آمده بودم کمی هوا بخورم
.
که چشم مست تو را دیدم و زمین خوردم
.
.
#بهمن_صباغ_زاده

عاشقانه ها

۱.۳k

۰۹ دی ۱۳۹۴

دیدگاه ها (۵)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

بس که سنگین است بار گریه‌ ها بر دوش چشم

بس که سنگین است بار گریه‌ ها بر دوش چشم

ادما خیلی زود فراموش میشن..

ادما خیلی زود فراموش میشن..

باز هم قصه ی، من قصه ی کم حوصله هاست

باز هم قصه ی، من قصه ی کم حوصله هاست

ﺟﺒﺮﯾﯿﻠﻢ ﭘﺮ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ

ﺟﺒﺮﯾﯿﻠﻢ ﭘﺮ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ

🍒🌱کاش نگه نداشته بودم

🍒🌱کاش نگه نداشته بودم

ll.believeme.ll

پدر سگ بهش گفته بودم دمت گرم گفت دمم گرم تازه دیدم وگرنه همون دمم گرمو میکردم تو کوچه هاش

پدر سگ بهش گفته بودم دمت گرم گفت دمم گرم تازه دیدم وگرنه همون دمم گرمو میکردم تو کوچه هاش

نمیدونید که دراز کشیده بودم یه لحظه انگار اب داغ ریختن رو

نمیدونید که دراز کشیده بودم یه لحظه انگار اب داغ ریختن رو

به چشم دیدم مرگ خویشتن را

به چشم دیدم مرگ خویشتن را

تو که عباست زمین خورده ببین؛

تو که عباست زمین خورده ببین؛

وای یه چیزه ترسناک..

وای یه چیزه ترسناک..

daqya

مثل خر مثل الاغ

مثل خر مثل الاغ

تو مزرعه مشغول کار و شخمم

تو مزرعه مشغول کار و شخمم

پری دریایی

پری دریایی

خوردم دل خود را همچو حافظ

خوردم دل خود را همچو حافظ

نصب برنامه ویسگون