از اونجایی که هواسرد بود، کارگو و هودیمو پوشیدمو زدم بیرو
از اونجایی که هواسرد بود، کارگو و هودیمو پوشیدمو زدم بیرون
توی فروشگا پچ پچ مردم به گوشم میخورد انگار داشتن درمورده اتفاق دیشب میگفتن
€واقعنننن چه قدر ترسناک
£پلیس گفت که وختی جسد پسررو پیدا کردن خون تو رگاش نبوده،،انگار قاتله خونه پسسرو برده
¥واییی یه مدتیه که توی این محل قتل زیاد رخ میده،بهتره که از این محل بریم
بیخیال شون شدمو خریدمو کردمو زدم بیرون
ولی حق با اونا بود یه مدتیه قتل توی این محله زیاد شده،
اوفففف دقیقن کناره خونه ی ما یه خونه هست که ۱۰ساله خالیه خونه ی خیلی بزرگی هستش شنیدم ساحبش یه پسره خوشتیپه ولی دقیقن چرا نمیاد تو خونه ای به این بزرگی زندگی کنه؟؟؟
عیششش خدایا وختی لیاقتشو ندارن چرا بهشون میدی؟؟
داشتی با خودت عینه روانی ها حرف میزدی کع گوشیت زنگ خورد
_بله مماننن
÷خرید کردی؟
_اه...اره
÷خوبه..بزارشون تو خونه بعد بیا دفترم..
_بیام دفترت..چیه میخای منو بفرستی..خونه مردم رو تمیز کنم...ممان از همین حالا بگم..من..............
÷چی شد مردی؟؟
_ا...من...بعدن..باهات حرف میزنم باییی
چیزی که دیده بودی رو باور نمیکردی
اون خونه ی بزرگی که درموردش با خودت حرف میزدی،،اومدن توش همین جوری با دهانه باز به خونه و کسایی که داشتن وسایل رو میبردن تو خیره شدی که یکی دهنتو بست
+حالت خوبه؟!
بهش نگا کردی یه بسر چشم سیا با یه تیپ سیاه،و یه پرسینگ کنار لبش بهت نگا میکرد،
_ا...اره..خوبم...ش..شما...این..خونه رو خریدین؟
+نه...نخریدمش..از..اولشم ماله خودم بوده
_اها...باشه...به هرحال خدافظ
+خدافظ
از اونجا دور شدی
باخودت گفتی طرف چقدر کراش بود
پارت۳
توی فروشگا پچ پچ مردم به گوشم میخورد انگار داشتن درمورده اتفاق دیشب میگفتن
€واقعنننن چه قدر ترسناک
£پلیس گفت که وختی جسد پسررو پیدا کردن خون تو رگاش نبوده،،انگار قاتله خونه پسسرو برده
¥واییی یه مدتیه که توی این محل قتل زیاد رخ میده،بهتره که از این محل بریم
بیخیال شون شدمو خریدمو کردمو زدم بیرون
ولی حق با اونا بود یه مدتیه قتل توی این محله زیاد شده،
اوفففف دقیقن کناره خونه ی ما یه خونه هست که ۱۰ساله خالیه خونه ی خیلی بزرگی هستش شنیدم ساحبش یه پسره خوشتیپه ولی دقیقن چرا نمیاد تو خونه ای به این بزرگی زندگی کنه؟؟؟
عیششش خدایا وختی لیاقتشو ندارن چرا بهشون میدی؟؟
داشتی با خودت عینه روانی ها حرف میزدی کع گوشیت زنگ خورد
_بله مماننن
÷خرید کردی؟
_اه...اره
÷خوبه..بزارشون تو خونه بعد بیا دفترم..
_بیام دفترت..چیه میخای منو بفرستی..خونه مردم رو تمیز کنم...ممان از همین حالا بگم..من..............
÷چی شد مردی؟؟
_ا...من...بعدن..باهات حرف میزنم باییی
چیزی که دیده بودی رو باور نمیکردی
اون خونه ی بزرگی که درموردش با خودت حرف میزدی،،اومدن توش همین جوری با دهانه باز به خونه و کسایی که داشتن وسایل رو میبردن تو خیره شدی که یکی دهنتو بست
+حالت خوبه؟!
بهش نگا کردی یه بسر چشم سیا با یه تیپ سیاه،و یه پرسینگ کنار لبش بهت نگا میکرد،
_ا...اره..خوبم...ش..شما...این..خونه رو خریدین؟
+نه...نخریدمش..از..اولشم ماله خودم بوده
_اها...باشه...به هرحال خدافظ
+خدافظ
از اونجا دور شدی
باخودت گفتی طرف چقدر کراش بود
پارت۳
۷.۲k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.