به من می گفت :
به من می گفت :
"چشمهای تو مرا به این روز انداخت!
این نگاهِ تو کارِ مرا به اینجا کشانده.
تاب و تحمل نگاههای تو را نداشتم
نمیدیدی که چشم بر زمین میدوختم؟"
به او گفتم:
"در چشمهای من دقیقتر نگاه کن!
جز تو
هیچ چیزی در آن نیست..."
"چشمهای تو مرا به این روز انداخت!
این نگاهِ تو کارِ مرا به اینجا کشانده.
تاب و تحمل نگاههای تو را نداشتم
نمیدیدی که چشم بر زمین میدوختم؟"
به او گفتم:
"در چشمهای من دقیقتر نگاه کن!
جز تو
هیچ چیزی در آن نیست..."
۹۰۸
۲۱ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.