پارت جدید

پارت جدید

دستشو،سمت دکمه های لباسم برد و درشون آورد موهام روی سینه هام ریخت و دید اون نسبت بهشون کامل نبود ، نمیتونستم کاری کنم چون دستام بسته بود)
☆دستتو بکش عوضی
مین: میخوای دهنتنم ببندم؟

*بعد شلوارمو در آورد و از جعبه ی پایین میز وسیله ای درآورد که نمیتونستم ببینم چیه، صبر کن ببینم او..ا..اون شلاق اسب؟ میخواد چیکار کنه ؟
☆چشمام چهار تا شده بود فکر نمیکردم انقدر زود از کارم پشیمون بشم .
مین: دستمو سمت موهاش برم و به سمت پشت گردنش هدایت کردم : پلیسا دنبالتن میدونستی؟ میخوان بدونن دارم باهات چیکار میکنم* ضربه اول

☆ایییی خواهش میکنم...
مین: خواهش میکنی چی؟* ضربه ی بعدی
☆ایییی....
مین: نمیشنوم چی میگی بلند تر؟ *ضربه ی بعدی محکم تر روی بدنش نشست .
☆باشه قبوله ..اییییی
مین: اومم داری گرل خوبی میشی.
*ضربه ی بعدی محکم تر روی بدنش نشست
☆ولم کن ...ایییی ...گفتم قبول میکنم ..ایییی
مین : شلاق روی پرت کرد و دستشو به سمت چونمو آورد و صورتمو روبه روی صورتش قرار داد و با جدیت کامل داشت نگام می‌کرد.
مین: قبلش باید آدم شی که دوباره قصد همچین کاری رو نداشته باشی .

*لباسامو تنم کرد و به با همون دست بسته به حموم اتاقش برد؛ وان رو از آب سرد پر کرد .
مین: برو داخل آب و تا وقتی بهت نگفتم بیرون نیا .
☆زانو زدم : قربان خواهش میکنم .
مین : منتظرم
☆یکی از پاهامو داخل آب بردم و اون یکی هم همینطور و آروم دراز کشیدم . از حموم بیرون رفت ،داشتم از سرما میلرزیدم ولی نه من کم نمیارم بعد ده دقیقه بلاخره اومد داخل حموم و حوله نرمی رو دور بدنم پیچید و منو به سمت گوشه اتاق پرت کرد که حوله رومو محکم تر گرفتم .
مین :گوشت با من باشه .
☆چ..چشم.
مین : فکر میکنی من بی رحم بودمو پدر و مادرت بی گناه ؟ اونا باعث شدن باند من از هم بپاشه و اعضای خانوادمو از دست بدم اونا اطلاعاتمو برای پول به ژاپن فروختن منم کاری کردم که باید می‌کردم.
تو هم از همون خانواده ای پس حقت مرگه .

☆چاقو رو از روی میز برداشتم و به سمت رفتم و تو قلبش فرو کردم : آره منم از همون گروهم ..می‌دونی چقدر منتظر این لحظه بودم ..
همون لحظه متوجه چاقو و دست خونی اون شدم .
...........
چیمیشه اگه قاتل و مقتول هردو در آغوش هم بی جون پیدا بشن؟


پ. ا. ی. ا. ن.
دیدگاه ها (۶)

فیک جدید رو ویراش کردم برید از اول بخونید و اینکه اینجوری تم...

فیک جدید داریم درمورد دختریه که به یه مهمونی دعوت میشه و اون...

خیلی دیر شد ولی پارت جدید☆من چیکار کردم ....هه..منم قراره مث...

پارت جدید ☆که در باز شد و یه بادیگارد هیکلی و قدبلند اومد دا...

love Between the Tides²⁷بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد ادامه ...

شوهر دو روزه. پارت۸0

اسم رمان : jk ✨ ویو ی ات: اومد جلوم و گفت کیفت اوفتاده خان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط