پارت اول
سلام.
پارک جیمین هستم.۲۷سالمه.رئیس یه شرکت بزرگ هستم.یک ساله به خاطر اینکه سهام شرکت بابام بالا بره ازدواج کردم.اصن از این دختره میا خوشم نمیاد،همش رو مخمه اصن دوس ندارم برم خونه وگرنه هی سعی میکمه خودشو بهم نزدیک کنه[گوه خورده].از وقتی از امریکا اومدم کره و تو یه شرکت جدید شروع به کار کردم.انگیزم واسه کار بیشتر شده که اونم به خاطر شریکم ات هستش.ات دختره کیوت و کراشیه.
میتونم بگمواقعا عاشقش شدم.وقتی میبینمش دلم میخوادوببوسمش، بغلش کنم،خب بگذریم حرف بسه باید یه نقشه ای بکشم که اون و برا خودم کنم.😈
ویو ات
سلام کیم اتم.۲۶ سالمه.شریک یکی به اسم پارک جیمینم البته درصد سهام اون بالاتره و رئیسه.جیمین پسر کیوت و کراشیه.ولی حیف که زد داره 😔وگرنه مخشو میزدم😏[زدی خواهرم]
به هر حال ولش برم به کارام برسم.
پرش زمانی به ساعت ۱۱ شب زمانی که تمام پرسنل شرکت رفتن ویو ات
هوففف بالاخره اینم تموم شد.
واییی یادم رف برای اقای پارک پرونده پروژه جدید و ببرم.سری پرونده رو برداشتمو به سمت اتاق جیمین رفتم.در زدمو وارد شدم.
+سلام اقای پارک اینم پرونده ای که میخواستین ببخشید دیر شد
=اوم اشکالی نداره،ات
+ببله اقای پارک
=لطفا باهام راحت باش جیمین صدام کنم
+چشم اقای پارک،اا ببخشید جیمین
=خوبه
+پرونده ها
=اوم من اینو ازت نمیخوام
+پپس چی میخوایین
=اوم پرونده رو بزار رومیزو بیا اینجا بشین
پروندهرو رو میز گذاشتم که به پاش اشاره کرد بشینم.
+ممن اونجا نمیشینم
نگاهه خشنی بهم کرد که ترسیدمو رو پاش نشستم که شروع به خوردن لبام کرد.......
اسمات خواستین پی وی
پارک جیمین هستم.۲۷سالمه.رئیس یه شرکت بزرگ هستم.یک ساله به خاطر اینکه سهام شرکت بابام بالا بره ازدواج کردم.اصن از این دختره میا خوشم نمیاد،همش رو مخمه اصن دوس ندارم برم خونه وگرنه هی سعی میکمه خودشو بهم نزدیک کنه[گوه خورده].از وقتی از امریکا اومدم کره و تو یه شرکت جدید شروع به کار کردم.انگیزم واسه کار بیشتر شده که اونم به خاطر شریکم ات هستش.ات دختره کیوت و کراشیه.
میتونم بگمواقعا عاشقش شدم.وقتی میبینمش دلم میخوادوببوسمش، بغلش کنم،خب بگذریم حرف بسه باید یه نقشه ای بکشم که اون و برا خودم کنم.😈
ویو ات
سلام کیم اتم.۲۶ سالمه.شریک یکی به اسم پارک جیمینم البته درصد سهام اون بالاتره و رئیسه.جیمین پسر کیوت و کراشیه.ولی حیف که زد داره 😔وگرنه مخشو میزدم😏[زدی خواهرم]
به هر حال ولش برم به کارام برسم.
پرش زمانی به ساعت ۱۱ شب زمانی که تمام پرسنل شرکت رفتن ویو ات
هوففف بالاخره اینم تموم شد.
واییی یادم رف برای اقای پارک پرونده پروژه جدید و ببرم.سری پرونده رو برداشتمو به سمت اتاق جیمین رفتم.در زدمو وارد شدم.
+سلام اقای پارک اینم پرونده ای که میخواستین ببخشید دیر شد
=اوم اشکالی نداره،ات
+ببله اقای پارک
=لطفا باهام راحت باش جیمین صدام کنم
+چشم اقای پارک،اا ببخشید جیمین
=خوبه
+پرونده ها
=اوم من اینو ازت نمیخوام
+پپس چی میخوایین
=اوم پرونده رو بزار رومیزو بیا اینجا بشین
پروندهرو رو میز گذاشتم که به پاش اشاره کرد بشینم.
+ممن اونجا نمیشینم
نگاهه خشنی بهم کرد که ترسیدمو رو پاش نشستم که شروع به خوردن لبام کرد.......
اسمات خواستین پی وی
۲۱.۳k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.