این عشق درسته؟ (پارت 12)
این عشق درسته؟ (پارت 12)
(اقا یه چیزی مثلا امروز تعطیلی بود)
از زبون دوها:امروز اعصابم خورد بود.... برای همین با کوک اونجوری برخورد کردم.... وایییییییییی....الان چه گوهی بخورم؟؟ 😐😐😐😐
از زبون کوک:اخرای راه بود... داشتم میرسیدم که گوشیم زنگ خورد... مامانم بود... دکمه ی ارتباط تماس رو لمس کردم...
+بله😒
%کجایی پسرم؟
+واست مهمه؟
%هوففففف... ببین.. من... من یکم اعصابم خورد بود...
+اها باش...
و بعد سریع قطع کردم....
زنگ خونه ی تهیونگ رو زدم... در باز شد.... رفتم تو...
_سلام.... چیزی شده؟
+برات توضیح میدم...
رفتم رو مبل نشستم... امد کنارم نشست..
_حالت خوبه؟
+با مامانم دعوا کردم....
_چ...
که گوشیم زنگ خورد...
+ببخشید...
جیمین بود... تماس رو وصل کردم...
+جانم...
×کوک میتونی بیای جای جنی؟ میخوام با مادرم برم براش چیزی بگیرم .
+اوکیه... میام..
×مرسی واقعا..
تماس رو غطع کردم...
_کی بود؟
+جیمین... باید برم جی جنی...
_باشه...
بلند شدم... از تهیونگ خداحافظی مردم و از خونه خارج شدم...
(چند دقیقه بعد)
رسیدم... زنگ خونه رو زدم... در باز شد.. رفتم تو خونه..
دیدم جنی تنها رو مبل نشسته...
+سلام🙂
÷سلام...
+تنهایی؟
÷اهوم...
رفتم جلوش نشستم...
+حالت بهتره؟
÷اره... تو چی؟
+مگه حالم بد بوده؟ (با خنده)
÷نه(خنده) ناراحت بودی...
+نه بابا...
×🙂
به چند لحظه بینمون سکوت شد... که جنی اون رو شکست...
÷میگم من.... یه چند روزیه... (با لکنت)
+چی شده؟
÷کوک من یه چند روزه....
و دیدم بلند شد و امد کنارم.... دستمو گرفت...
÷من یه چند روزه.... اوففففف.......
و بعد لباشو روی لبام گذاشت... چشمام درشت شد... یعنی چی؟
بعد چند دقیقه ازم جدا شد...
سرشو پایین انداخت...
÷عاشقت شدم.. 😞
خنده ی کوچیکی کردم و دستشو گرفتم...
+🙂چرا بهم نگفتی؟
÷خجالت میکشیدم😞
+🙂جنی..... من... من.. میدونم.. حسی که به طرف داری رو نمیشه کاریش کرد... ولی.... من... نمیتونم باهات باشم...
÷چرا؟ (با بغض)
+من باید با جفت خودم باشم.... و الان با تهیونگم... ببخشید..
÷ولی من قول میدم کار بدی نکنم.. میدونم یه الفام..ولی قول میدم مثل بقیه نباشم...
+من واقعا متاسفم... ولی نمیتونم.... تو دختر خوبی هستی.. کیوتی و خوشگلی... من نمیتونم این کار رو کنم....
÷(بغض)
+بیا دوستیمون رو بهم نزنیم...
و بعد بغلش کرد... موهاشو نوازش کردم... میدونستم حس بدی داره.. ولی من یکی دیگه رو دوست داشتم...
قصد دارم دیگه تمومش کنم... شاید پارت بعد یا بعد ترش پارت اخر باشه...
(اقا یه چیزی مثلا امروز تعطیلی بود)
از زبون دوها:امروز اعصابم خورد بود.... برای همین با کوک اونجوری برخورد کردم.... وایییییییییی....الان چه گوهی بخورم؟؟ 😐😐😐😐
از زبون کوک:اخرای راه بود... داشتم میرسیدم که گوشیم زنگ خورد... مامانم بود... دکمه ی ارتباط تماس رو لمس کردم...
+بله😒
%کجایی پسرم؟
+واست مهمه؟
%هوففففف... ببین.. من... من یکم اعصابم خورد بود...
+اها باش...
و بعد سریع قطع کردم....
زنگ خونه ی تهیونگ رو زدم... در باز شد.... رفتم تو...
_سلام.... چیزی شده؟
+برات توضیح میدم...
رفتم رو مبل نشستم... امد کنارم نشست..
_حالت خوبه؟
+با مامانم دعوا کردم....
_چ...
که گوشیم زنگ خورد...
+ببخشید...
جیمین بود... تماس رو وصل کردم...
+جانم...
×کوک میتونی بیای جای جنی؟ میخوام با مادرم برم براش چیزی بگیرم .
+اوکیه... میام..
×مرسی واقعا..
تماس رو غطع کردم...
_کی بود؟
+جیمین... باید برم جی جنی...
_باشه...
بلند شدم... از تهیونگ خداحافظی مردم و از خونه خارج شدم...
(چند دقیقه بعد)
رسیدم... زنگ خونه رو زدم... در باز شد.. رفتم تو خونه..
دیدم جنی تنها رو مبل نشسته...
+سلام🙂
÷سلام...
+تنهایی؟
÷اهوم...
رفتم جلوش نشستم...
+حالت بهتره؟
÷اره... تو چی؟
+مگه حالم بد بوده؟ (با خنده)
÷نه(خنده) ناراحت بودی...
+نه بابا...
×🙂
به چند لحظه بینمون سکوت شد... که جنی اون رو شکست...
÷میگم من.... یه چند روزیه... (با لکنت)
+چی شده؟
÷کوک من یه چند روزه....
و دیدم بلند شد و امد کنارم.... دستمو گرفت...
÷من یه چند روزه.... اوففففف.......
و بعد لباشو روی لبام گذاشت... چشمام درشت شد... یعنی چی؟
بعد چند دقیقه ازم جدا شد...
سرشو پایین انداخت...
÷عاشقت شدم.. 😞
خنده ی کوچیکی کردم و دستشو گرفتم...
+🙂چرا بهم نگفتی؟
÷خجالت میکشیدم😞
+🙂جنی..... من... من.. میدونم.. حسی که به طرف داری رو نمیشه کاریش کرد... ولی.... من... نمیتونم باهات باشم...
÷چرا؟ (با بغض)
+من باید با جفت خودم باشم.... و الان با تهیونگم... ببخشید..
÷ولی من قول میدم کار بدی نکنم.. میدونم یه الفام..ولی قول میدم مثل بقیه نباشم...
+من واقعا متاسفم... ولی نمیتونم.... تو دختر خوبی هستی.. کیوتی و خوشگلی... من نمیتونم این کار رو کنم....
÷(بغض)
+بیا دوستیمون رو بهم نزنیم...
و بعد بغلش کرد... موهاشو نوازش کردم... میدونستم حس بدی داره.. ولی من یکی دیگه رو دوست داشتم...
قصد دارم دیگه تمومش کنم... شاید پارت بعد یا بعد ترش پارت اخر باشه...
۱۵.۰k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.