عشق سفید من 🤍 🐼 لباس ا/ت مشکی و کاملیا سفید

#پارت_ششم
شخصیت ها : هیوجین ا/ت کاملیا
خلاصه :ا/ت دختر 17 ساله با دوستش برای ادامه تحصیل به کره جنوبی اومدن
هیونجین پسر ایدلی که همه ی دخترا براش می مردن اما ا/ت نه پس هیونجین هم تصمیم گرفت
اونو عاشق خودش کنه ولی.......



هینوجین



رفتیم کلاس و ا/ت جزوه می نوشت
منم ا/ت رو دید میزدم
خدایااا بسه دیگه
باید بهش بگم اما اگه پسم بزنه چی
خیلی نگران بودم همین طور که تو فکر بودم
ا/ت :بلند شوو زنگ خوردد بیا بریم تو حیاط
هیونجین :ها... باش

هیونجین


استرس داشتم تصمیم گرفتم دعوتش کنم بیاد خونمون اما اون دفعه نه ولش کن
بهش میگم شب بیاد کنار ساحل
هیونجین :ا/ت
ا/ت :بله
هیونجین :امشب بی کاری
ا/ت :من کی کار داشتم
هیونجین: شب میای لب ساحل فلان جا
ا/ت :ساحل چرا
ا/ت: تو بیا
ا/ت: باش


ا/ت کلاس تموم رفتم خونه تو سرویس کلی با کاملیا خندیدیم بهش گفتم شب قرار دار کجا و با کی بهش گغتم باهام بیاد چون میترسم اونم قبول کرد رفتیم خونه و تکالیفمون رو نوشتیم بعدم رفتیم بازار دو دست لباس شیک بر داشتیم و اومدیم خونه و به خودمون رسیدیم
کاملیا :وایی چ جذابب شدی
ا/ت :مرصی تو هم همینطور


بعد رفتیم لب ساحل و هیونجین جلومون سبز شد


هیوجین :وایی چرا نمیاد
عرر اون ا/تعه چ خشگل. شدههه
خودمو جمع کردمو رفتم سلام کردم اما ا/ت ترسید
ا/ت:سلام چرا اینجاییم
هیونجین :باید چشماتو ببندی



ا/ت
چشمامو بستم و وقتی باز کردم یه نوری دیدم که با گلبرگ یه فلب بود که داخلش نوشته شده بود ا/ت وایییییییی
هیونجین :راستش ا/ت من از.......
ا/ت : تو از من خوشت میاد و خیلیم ضایعی
و.........




بیب بریم پارت بدی 🐼 🧚
دیدگاه ها (۰)

من که مردم شمارو نمی دونم

واحییییی

پسری با طمع عشق 🦋 استایل ا/ت و لونا اسلاید بعد

جذابببب منننننن

"سرنوشت "P,16...رفتیم و لبایامونو پوشیدم ... رفتیم پایین پیش...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط