part
part:³⁰
_____________________________________
جیمین: چی میگی دیوونه شدی
یونا: من دیوونه شدم یا تو که رفتی دوربینارو پاک کردی
جیمین: من اینکارو نکردم دوربینا رمز داره که فقط هانول و تهیونگ میدونن
یونا:باشه منم باور کردم
جیمین: میخوای باور کن میخوای باور نکن
یونا: تو منو پیش تهیونگ دروغ گو کردی
جیمین: تودخودت دوروغ گو هستی
یونا: خودتی یعنی به من پیشنهاد ازدواج ندادی؟
جیمین: نه
یونا: تو منو بو.س نکردی
جیمین: نه
یونا: خیلی نا.مردی
یونا: پ جیمین همینجوری داشتن بحث میکردن که یونجو اومد و اونارو باهم دید
یونجو: چیزی شده؟
بونا: نه
یونجو: آهان
یونجو رفت و یونا یه مشت زد به سینه ی جیمین رفت تو اتاقش
جیمین: دیوونه
یونا" با تهیونگ تو اتاق بودم دیگه تاقت نیاوردم هروز که اینارو میبینم یاد پدرم میوفتم تصمیم گرفتم زنگ بزنم سوجون تا کارا رو راست ریست کنه
یونا روبه تهیونگ: میرم بیرون یه زنگ بزنم
تهیونگ: باشه
یونا" رفتم تو حیاط وزنگ زدم سوجون
یونا: الو سلام
سوجون: الو سلام خانم
یونا: یه کاری برات دارم میتونی انجامش بدی
سوجون: بله چه کاری
یونا: میخوایم یکی رو از سر راهم برداری
سوجون: من عاشق این کارام شما فقط به اسم بده
یونا: کیم هانول
سوجون: اسمش برام اشناس
یونا: میشناسبش ؟
_____________________________________
ادامه دارد...♡
_____________________________________
خماری...
_____________________________________
جیمین: چی میگی دیوونه شدی
یونا: من دیوونه شدم یا تو که رفتی دوربینارو پاک کردی
جیمین: من اینکارو نکردم دوربینا رمز داره که فقط هانول و تهیونگ میدونن
یونا:باشه منم باور کردم
جیمین: میخوای باور کن میخوای باور نکن
یونا: تو منو پیش تهیونگ دروغ گو کردی
جیمین: تودخودت دوروغ گو هستی
یونا: خودتی یعنی به من پیشنهاد ازدواج ندادی؟
جیمین: نه
یونا: تو منو بو.س نکردی
جیمین: نه
یونا: خیلی نا.مردی
یونا: پ جیمین همینجوری داشتن بحث میکردن که یونجو اومد و اونارو باهم دید
یونجو: چیزی شده؟
بونا: نه
یونجو: آهان
یونجو رفت و یونا یه مشت زد به سینه ی جیمین رفت تو اتاقش
جیمین: دیوونه
یونا" با تهیونگ تو اتاق بودم دیگه تاقت نیاوردم هروز که اینارو میبینم یاد پدرم میوفتم تصمیم گرفتم زنگ بزنم سوجون تا کارا رو راست ریست کنه
یونا روبه تهیونگ: میرم بیرون یه زنگ بزنم
تهیونگ: باشه
یونا" رفتم تو حیاط وزنگ زدم سوجون
یونا: الو سلام
سوجون: الو سلام خانم
یونا: یه کاری برات دارم میتونی انجامش بدی
سوجون: بله چه کاری
یونا: میخوایم یکی رو از سر راهم برداری
سوجون: من عاشق این کارام شما فقط به اسم بده
یونا: کیم هانول
سوجون: اسمش برام اشناس
یونا: میشناسبش ؟
_____________________________________
ادامه دارد...♡
_____________________________________
خماری...
- ۶.۷k
- ۰۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط