سناریو درخواستی bts
سناریو درخواستی bts
وقتی مافیایی و کمکشون میکنی
(اینجوری تصور کنید که قرار بوده یک آدم پولداره به قول خودمون کله گنده رو
بکشین)
نامجون : فکر کرده میتونه پول منو بخوره هه خوب کاری کردیم ات فکر کرده زرنگ تر از ماعه
جین : هه فکر کرده میتونه منه هندسام رو ازبین ببره خوبش شد
ات : منم بودمااا
جین : (در آیینه) تو چقدر زیبایی.... چ شونه های پهن و قشنگی داری و....
ات :😶😐
یونگی : بیارید اون لاشی رو بندازین تو حیاط تا درس عبرتی باشه برای بقیه
هوپی : میخواست من رو عصبی نکنه دممون گرم ات
جیمین : مرتیکه ی حرومی حقش رو گذاشتیم کف دستش تا اون باشه گه اضافه نخوره
تهیونگ : خب بیبی کارمون تموم شد یه شاممون نشه (با صدای بم)
کوکی : (ایشون ک روی شما کراش بوده و بعد از عملیات شما رو به خونشون دعوت میکنه)
وقتی مافیایی و کمکشون میکنی
(اینجوری تصور کنید که قرار بوده یک آدم پولداره به قول خودمون کله گنده رو
بکشین)
نامجون : فکر کرده میتونه پول منو بخوره هه خوب کاری کردیم ات فکر کرده زرنگ تر از ماعه
جین : هه فکر کرده میتونه منه هندسام رو ازبین ببره خوبش شد
ات : منم بودمااا
جین : (در آیینه) تو چقدر زیبایی.... چ شونه های پهن و قشنگی داری و....
ات :😶😐
یونگی : بیارید اون لاشی رو بندازین تو حیاط تا درس عبرتی باشه برای بقیه
هوپی : میخواست من رو عصبی نکنه دممون گرم ات
جیمین : مرتیکه ی حرومی حقش رو گذاشتیم کف دستش تا اون باشه گه اضافه نخوره
تهیونگ : خب بیبی کارمون تموم شد یه شاممون نشه (با صدای بم)
کوکی : (ایشون ک روی شما کراش بوده و بعد از عملیات شما رو به خونشون دعوت میکنه)
۴.۶k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.