امتحان زندگی

《 امتحان زندگی 》
p²¹

تهیونگ دست ا،ت رو گرفت و انگشتاش روی انگشتای ا،ت قفل کرد
ا،ت کنجکاوی که چرا تهیونگ اونرو به اینجا آورد اما منتظر بود تا تهیونگ خودش بگه که چرا اومدن اينجا
سوار آسانسور شدن و تهیونگ دکمه آخرین طبقه‌ رو زد
بعد از چند مین در آسانسور باز شد و به سمته پشته بوم رفتن ا،ت روبه تهیونگ کرد
ا،ت : هنوز نمیخواهی بگی که چرا اومدیم اینجا
تهیونگ به سمته تلسکوپ که روی پشته بوم ساختمان گذاشت بود اشاره کرد
تهیونگ : اونجارو ببینی
ا،ت نگاهش رو از تهیونگ گرفت سمته تلسکوپ رفت
ا،ت : این تلسکوپ میخواهی با این چیکار کنی
تهیونگ به سمتش اومد و جلوش ایستاده
تهیونگ : میخوام امشب ماه و ستاره رو برات بچینم
ا،ت نگاهش رو به تهیونگ داد و با تعجب نگاهش میکرد
ا،ت : چطوری ممکن
تهیونگ دستاش روی شونه های ا،ت گذاشت و به سمته تلسکوپ چرخوند
تهیونگ : توی تلسکوپ به ستاره ها‌ نگاه کن
ا،ت یکی از چشماش رو بست و توی تلسکوپ نگاه میکرد که تهیونگ به یوی از ستاره های که کنار ماه بود اشاره کرد
تهیونگ : به اون ستاره نکاه کن
ا،ت به همون ستاره که تهیونگ گفت نگاه میکرد که یهو اون ستاره ناپدید شد ا،ت نگاهش‌ رو از تلسکوپ گرفت و با تعجب به تهیونگ نگاه میکرو
ا،ت : تهیونگ اون ستاره.....‌
با دیدن گردنبند به طرح ماه و ستاره که به رنگه آبی بود توی دست تهیونگ حرفش قطع شد
تهیونگ توی یک قدمیش ایستاده و با چشمای که از خوشحالی عشق برق میزدن و لبخند جذابی که روی لبش نقش بسته بود گردنبند رو سمتش گرفت
تهیونگ : منظورت اینه
ا،ت گردنبند رو از دست تهیونگ گرفت و به ستاره آبی که چشمک میزد نگاه کرد و با نگاهی که از ذوق برق میزد توی چشماش خیره شد
ا،ت : این خیلی قشنگه
تهیونگ : تو ماه هستی که من مثل این ستاره در پناهش هستم زندگی من با بودن تو عوض شد و از اون تنهایی که توش بودم بیرونم آوردی‌
ا،ت دستاش دوره کردن تهیونگ حلقه کرد اونرو در آغوشش گرفت تهیونگ دستاش دوره کمرش حلقه کرد و محکم تر بغل کرد
ا،ت : بودن تو در کنار قشنگ ترین اتفاق زندگیمه
تهیونگ ازش جدا شد و ا،ت گردنبند رو سمتش گرفت تهیونگ هم با لبخندی که الان پر رنگ تر شده بود گردنبند رو از دستش گرفت و پشت ا،ت وایستاد
تهیونگ : میشه موهاتو جم کنی
ا،ت موهاش رو جم کرد و تهیونگ گردنبند رو توی کردنش انداخت و قفلش رو بست هر بار که دستای تهیونگ با پوست گردنش برخورد میکرد
نفس عمیقی میکشید تهیونگ که متوجه این شده بود
که چقدر در برابر لمس واکنش نشون میده لبخند شیطنت آمیز شد و به سمته گردنش خم شد و بوسه طولانی روی گردنش گذاشت.......


گردنبند اسلاید پارت ۱۹
دیدگاه ها (۰)

《 امتحان زندگی 》p²²سمته گردنش خم شد و بوسه طولانی روی گردنش ...

《امتحان زندگی 》p²³ا،ت : ولم..کن...دردم مياد کی جون موهاش رو ...

《 امتحان زندگی‌ 》p²⁰از ماشین پیاده شدن و تهیونگ دستش رو سمته...

خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.you and me P20که ناگهان تهیونگ ...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط