دختر مغرور من🥲
دختر مغرور من🥲
پارت 11
♡جیمین این چه کاری منو کجا میبری
☆میدزدمت
♡چی میدزدیم من بهت چی گفتم
☆ارع گفتی اگه منو بدزدی پارک مو پیدام میکنه اما ن ایندفعه پیدا نمیکنه
♡اخه تو الان منو دزدیدی مامانم چی
☆اونم دزدیدم
♡چی
☆اره فقط تو الان گوشیت رو بنداز دور تا رد یابیت نکنن
♡جیمین میشه همه چی رو برام بگی
☆باش برات توضیح میدم
(دو روز پیش وقتی کوک و ته پیش جیمین بودن )
تهیونگ: داداش چطوره ات رو بدزدی
☆نه نمیشه ات قبول نمیکنه
تهیونگ: ما میتونیم بهش نگیم
کوک: باز چی تو سرت میگذره تهیونگ
تهیونگ: بیاین تا بگم (خوب اول جیمین میره خونه داداشش و بهش میگه بیا قرار بزاریم بعد از اینکه قرار گذاشتن کوک میره و مامان ات رو میدزده و منم میرم داخل رستوران و به یه خدمت کار میگم لباس ات رو کثیف کنه بعدشم می دزدیمش تامام)
☆ارع نقشه خوبی هست
(زمان الان)
♡وااای تو بارفقات چه چیزی بودین نمیدونستیم
الان کجا میریم
☆اونو بسپر به من
تهیونگ: من یه خونه مخفی دارم که کسی ازش خبر نداره میتونی ات و مامانش رو ببری اونجا داداش
☆مرسی هیونگ
مامان ات: حس میکردم از اون خونه ی عوضی خلاص شدم اما نمیدونم الان کجا دارم میرم
♡میشه به مامانم زنگ بزنم
☆نه
♡چرا
☆اخه گوشی مامانت هم انداختیم دور
♡اووووف کی میرسیم
☆فعلا خیلی مونده
♡پس مدرسه چی
☆فعلا یه مدت نمیری مدرسه
♡اوک ولی تو چرا منو دزدیدی
☆چون نمیخواستم با اون مرتیکه ازدواج کنی و فراریت دادم
♡خوب زندگی من به تو چه
☆چون دوست...... هیچی الان زنگ میزنم کوک با مامانت صحبت کن
♡چرا حرفت رو نزدی
☆بیا صحبت کن
......
پارت 11
♡جیمین این چه کاری منو کجا میبری
☆میدزدمت
♡چی میدزدیم من بهت چی گفتم
☆ارع گفتی اگه منو بدزدی پارک مو پیدام میکنه اما ن ایندفعه پیدا نمیکنه
♡اخه تو الان منو دزدیدی مامانم چی
☆اونم دزدیدم
♡چی
☆اره فقط تو الان گوشیت رو بنداز دور تا رد یابیت نکنن
♡جیمین میشه همه چی رو برام بگی
☆باش برات توضیح میدم
(دو روز پیش وقتی کوک و ته پیش جیمین بودن )
تهیونگ: داداش چطوره ات رو بدزدی
☆نه نمیشه ات قبول نمیکنه
تهیونگ: ما میتونیم بهش نگیم
کوک: باز چی تو سرت میگذره تهیونگ
تهیونگ: بیاین تا بگم (خوب اول جیمین میره خونه داداشش و بهش میگه بیا قرار بزاریم بعد از اینکه قرار گذاشتن کوک میره و مامان ات رو میدزده و منم میرم داخل رستوران و به یه خدمت کار میگم لباس ات رو کثیف کنه بعدشم می دزدیمش تامام)
☆ارع نقشه خوبی هست
(زمان الان)
♡وااای تو بارفقات چه چیزی بودین نمیدونستیم
الان کجا میریم
☆اونو بسپر به من
تهیونگ: من یه خونه مخفی دارم که کسی ازش خبر نداره میتونی ات و مامانش رو ببری اونجا داداش
☆مرسی هیونگ
مامان ات: حس میکردم از اون خونه ی عوضی خلاص شدم اما نمیدونم الان کجا دارم میرم
♡میشه به مامانم زنگ بزنم
☆نه
♡چرا
☆اخه گوشی مامانت هم انداختیم دور
♡اووووف کی میرسیم
☆فعلا خیلی مونده
♡پس مدرسه چی
☆فعلا یه مدت نمیری مدرسه
♡اوک ولی تو چرا منو دزدیدی
☆چون نمیخواستم با اون مرتیکه ازدواج کنی و فراریت دادم
♡خوب زندگی من به تو چه
☆چون دوست...... هیچی الان زنگ میزنم کوک با مامانت صحبت کن
♡چرا حرفت رو نزدی
☆بیا صحبت کن
......
۱۷.۰k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.