رویای بزرگ
رویای بزرگ
#part77
وارد خونه شدن
این سوک: باران گریه کردی!
جونگ کوک رفت پیش تهیونگ
تهیونگ اروم گفت:
داداش گفتم برو معذرت خواهی کن نگفتم بزنش
کوک متعجب به تهیونگ نگاه کرد و گفت: من نزدمش😐
تهیونگ: شوخی کردم
حالا چرا داره گریه میکنه
کوک: گفت بخاطر دوست پسرشه
دوست پسرش....( کامل براش توضیح میده)
تهیونگ: خب نمیخوای برای انتقام از پسره بهش کمک کنی
کوک: چجوری میتونم بهش کمک کنم!
تهیونگ: خب مگه اون نگفت دوست پسرش عکسای پیجشو عوض کرده...
کوک: خب؟
تهیونگ: تو هم بهش پیشنهاد بده عکسای پیجشو عوض کنه
کوک: اینجوری که چیزی تغییر نمیکنه
تهیونگ: اون باید نشون بده الان خیلی خوشحاله و بود نبود اون پسر براش فرقی نداره
البته تو هم باید باهاش عکس بگیری
کوک: مطمئن باش من یه عکس بزارم تو پیجش جنگ بپا میشه
تهیونگ: حتما از صورتت نزاشتی اشکال نداره...
کوک: باشه
#part77
وارد خونه شدن
این سوک: باران گریه کردی!
جونگ کوک رفت پیش تهیونگ
تهیونگ اروم گفت:
داداش گفتم برو معذرت خواهی کن نگفتم بزنش
کوک متعجب به تهیونگ نگاه کرد و گفت: من نزدمش😐
تهیونگ: شوخی کردم
حالا چرا داره گریه میکنه
کوک: گفت بخاطر دوست پسرشه
دوست پسرش....( کامل براش توضیح میده)
تهیونگ: خب نمیخوای برای انتقام از پسره بهش کمک کنی
کوک: چجوری میتونم بهش کمک کنم!
تهیونگ: خب مگه اون نگفت دوست پسرش عکسای پیجشو عوض کرده...
کوک: خب؟
تهیونگ: تو هم بهش پیشنهاد بده عکسای پیجشو عوض کنه
کوک: اینجوری که چیزی تغییر نمیکنه
تهیونگ: اون باید نشون بده الان خیلی خوشحاله و بود نبود اون پسر براش فرقی نداره
البته تو هم باید باهاش عکس بگیری
کوک: مطمئن باش من یه عکس بزارم تو پیجش جنگ بپا میشه
تهیونگ: حتما از صورتت نزاشتی اشکال نداره...
کوک: باشه
۸.۶k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.