زندگی من سبز نیست، از زندگیم که سبز نیست نمی نالم، چند قط
زندگی من سبز نیست، از زندگیم که سبز نیست نمینالم، چند قطره اشک هر روز را هم میگذارم پای حرف هایی که دلیل نمیبینم برای رهگذرهای دوست داشتنی زندگیم بازگو کنم. این روزهایم را میسوزانم، روزهایم کاغذند یا هیزم؟ هیچکدام، این روزهایم در واقع کاغذباطله اند، چه کسی زندگی مارا کاغذ باطله کرده؟
میخواهم باخودم، روراست باشم و بگویم خودم. وگرنه اگر بخواهم زمین و زمان را مقصر بدانم کار سختی نیست، مثلا ميندازم گردن اینکه زندگیم رنگ نمیشود و مشکل دارد، یا می گویم قلمو مشکل دارد، رنگ مشکل دارد.
نه خودم نمیخواهم به دست هایم زحمت دهم و رنگش کنم، می خواهم بنشینم و در و دیوار بیرنگ را نگاه کنم، میخواهم بی حرکت بنشینم و منتظر حال خوب نباشم، مگر قرار است کسی در را بزند و بگوید برایت حال خوب پست کردهاند؟ یا قرار است روزهای خوب بیایند و سبز شوم؟
نه جانم، نه روز خوب قرار است در بزند، نه قرار است از زمین سبز شویم، نه قرار است رهگذر معشوقه نامی بیاید و احوال مارا خوب کند.
باید بلند شویم و سطل رنگ را بدست بگیریم، سنگین وبدبوست؟ دیگر زندگی سبز قیمت خود را دارد.
میخواهم بلند نشوم، نمی دانی پذیرفتن اینکه قرار نیست کسی مرا سبز کند چه سنگین است.
میخوام مدتی بیرنگ و روح باشم.
میخواهم بنشینم و گریه کنم، میخوام خسته شوم از خسته شدن و رنگ را بدست بگیرم و زندگی را رنگ کنم .
سبز؟ ارغوانی؟ نمیدانم.
محی
پ.ن: دستای خوشگلم و مشاهده میکنید:>
میخواهم باخودم، روراست باشم و بگویم خودم. وگرنه اگر بخواهم زمین و زمان را مقصر بدانم کار سختی نیست، مثلا ميندازم گردن اینکه زندگیم رنگ نمیشود و مشکل دارد، یا می گویم قلمو مشکل دارد، رنگ مشکل دارد.
نه خودم نمیخواهم به دست هایم زحمت دهم و رنگش کنم، می خواهم بنشینم و در و دیوار بیرنگ را نگاه کنم، میخواهم بی حرکت بنشینم و منتظر حال خوب نباشم، مگر قرار است کسی در را بزند و بگوید برایت حال خوب پست کردهاند؟ یا قرار است روزهای خوب بیایند و سبز شوم؟
نه جانم، نه روز خوب قرار است در بزند، نه قرار است از زمین سبز شویم، نه قرار است رهگذر معشوقه نامی بیاید و احوال مارا خوب کند.
باید بلند شویم و سطل رنگ را بدست بگیریم، سنگین وبدبوست؟ دیگر زندگی سبز قیمت خود را دارد.
میخواهم بلند نشوم، نمی دانی پذیرفتن اینکه قرار نیست کسی مرا سبز کند چه سنگین است.
میخوام مدتی بیرنگ و روح باشم.
میخواهم بنشینم و گریه کنم، میخوام خسته شوم از خسته شدن و رنگ را بدست بگیرم و زندگی را رنگ کنم .
سبز؟ ارغوانی؟ نمیدانم.
محی
پ.ن: دستای خوشگلم و مشاهده میکنید:>
۱۱.۳k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳