⭐پارت ۲/کما⭐
⭐پارت ۲/کما⭐
+جنازه ی بی روحم افتاده بود کف خیابون .
پشمام ریخته بود اون مممن بودم!!موتورمم رفته بود به فاک
دیدم اون مرده رفت سمتم و داشت گریه میکرد
مرد:یا خدا الان چیکار کنم اگه مرده باشه چی؟
وایسا گوشیش شاید یکی باشه که بهش زنگ بزنم.
>گوشیشو بر داشتم و به اولین مخاطبش زنگ زدم.سریع برداشت
تهیونگ:الو ات کجایی پس دیر میشه ها الان مهمونا میرسن.
مرد:سلام جناب
تهیونگ:تو کی هستی چرا گوشی ات دسته توعه؟
مرد:آروم باشید .ایشون تصادف کردن خودتونو به لوکیشنی که براتون میفرستم برسونین.
تهیونگ:ب ب باشه(تته پته)
-به تنه پته افتادم خیلی ترسیده بودم ولی به مامان بابام نگفتم و سوار ماشینم شدم و منتظر اس ام اس شدم.
وقتی پیامو دریافت کردم سریع کازسو گرفتم سرعتم بیشتر از حد مجاز بود .
همه جا تاریک بود اون لوکیشن خیلی از شهر فاصله داشت اخه این نیم وجبی اون جا چیکار میکرد؟
وقتی رسیدم اونجا بدن بی هوشش کف زمین بود سریع به طرفش دویدم.
تهیومگ:ات!آت!بیدار شو !ترو خدا بیدار شو خواهش میکنم(مگه دست اونه؟😑)
+تهیونگ سریع از ماشینش پیاده شد خیلی جذاب شده بود کت شلوار سیاهش مثل همیشه بهش میومد ولی همین طور مثل همیشه کراواتش کج بود.
-تفنگ در آوردم و به سمت مرد گرفتم.
تهیونگ:عوضی،حتی به بیمارستان هم نبردیش.
-اون بدبخت خیلی ترسیده بود واسه همین تفنگمو کنار گذاشتم.
تهیونگ:زود باش از جلو چشام گمشو .وقرنه یه گوله حرومت میکنم.
+وات؟تهیونگ تفنگ داره؟
خیلی طولانی شد 😁
خب منتظر کامنتا نشدم چون خودم بیشتر ذوقشو داشتم 😅
امید وارم خوشتون بیاد اگه میخوای گمم نکنی فالوم کن بقیشو هم میزارم♥️
+جنازه ی بی روحم افتاده بود کف خیابون .
پشمام ریخته بود اون مممن بودم!!موتورمم رفته بود به فاک
دیدم اون مرده رفت سمتم و داشت گریه میکرد
مرد:یا خدا الان چیکار کنم اگه مرده باشه چی؟
وایسا گوشیش شاید یکی باشه که بهش زنگ بزنم.
>گوشیشو بر داشتم و به اولین مخاطبش زنگ زدم.سریع برداشت
تهیونگ:الو ات کجایی پس دیر میشه ها الان مهمونا میرسن.
مرد:سلام جناب
تهیونگ:تو کی هستی چرا گوشی ات دسته توعه؟
مرد:آروم باشید .ایشون تصادف کردن خودتونو به لوکیشنی که براتون میفرستم برسونین.
تهیونگ:ب ب باشه(تته پته)
-به تنه پته افتادم خیلی ترسیده بودم ولی به مامان بابام نگفتم و سوار ماشینم شدم و منتظر اس ام اس شدم.
وقتی پیامو دریافت کردم سریع کازسو گرفتم سرعتم بیشتر از حد مجاز بود .
همه جا تاریک بود اون لوکیشن خیلی از شهر فاصله داشت اخه این نیم وجبی اون جا چیکار میکرد؟
وقتی رسیدم اونجا بدن بی هوشش کف زمین بود سریع به طرفش دویدم.
تهیومگ:ات!آت!بیدار شو !ترو خدا بیدار شو خواهش میکنم(مگه دست اونه؟😑)
+تهیونگ سریع از ماشینش پیاده شد خیلی جذاب شده بود کت شلوار سیاهش مثل همیشه بهش میومد ولی همین طور مثل همیشه کراواتش کج بود.
-تفنگ در آوردم و به سمت مرد گرفتم.
تهیونگ:عوضی،حتی به بیمارستان هم نبردیش.
-اون بدبخت خیلی ترسیده بود واسه همین تفنگمو کنار گذاشتم.
تهیونگ:زود باش از جلو چشام گمشو .وقرنه یه گوله حرومت میکنم.
+وات؟تهیونگ تفنگ داره؟
خیلی طولانی شد 😁
خب منتظر کامنتا نشدم چون خودم بیشتر ذوقشو داشتم 😅
امید وارم خوشتون بیاد اگه میخوای گمم نکنی فالوم کن بقیشو هم میزارم♥️
۱.۲k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.